بگشا به تبسم لب شیرین شکربار
کز تنگ دهانت به شکر تنگ شود کار
یک قوم ز ابروی تو در گوشهٔ محراب
یک طایفه از چشم تو در خانهٔ خمار
از تابش رخسار تو یک شهر بر آذر
وز نرگس بیمار تو یک قوم در آزار
آنجا که ز خطت اثری سجده برد مور
و آنجا که ز زلفت خبری مهره نهد مار
هم برده ز جعد تو صبا نافه به خرمن
هم خورده ز لعل تو امل بادهٔ خروار
هم شربتی از لعل تو در دکهٔ قناد
هم نکهتی از جعد تو در طبلهٔ عطار
در چنبر گیسوی تو بس عنبر سارا
در حقهٔ یاقوت تو بس لؤلؤ شهوار
یک جمع پراکندهٔ آن سنبل پیچان
یک شهر جگر خستهٔ آن نرگس بیمار
رازم همه افشا شد از آن عمرهٔ عمار
عقلم همه سودا شد از آن طرهٔ طرار
معشوق نداند غم محرومی عاشق
آزاد ندارد خبر از حال گرفتار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق پرداخته و ابراز احساسات عاشقانه شاعر نسبت به او را به تصویر میکشد. شاعر از ویژگیهای چشمنواز و دلانگیز معشوق مانند لبهای شیرین، ابروهای جذاب و چهره نورانی او صحبت میکند. شاعر به تأثیرات زیبایی معشوق بر روح و روان عاشقان و همچنین بر طبیعت اشاره میکند. او به طور ضمنی به درد و رنج عاشقان اشاره کرده و میگوید که معشوق از غم و محرومیت عاشق بیخبر است. در نهایت، شاعر احساسات خود را در قالب تصاویری زیبا و شاعرانه بیان میکند.
هوش مصنوعی: به لبهای شیرین و معصوم خود لبخند بزن و آنها را باز کن، زیرا وقتی که دهانت بسته باشد، کارها به مشکل بر میخورد و به سختی پیش میروند.
هوش مصنوعی: گروهی از مردم به خاطر ابروهای تو در مکانهای عبادت به سجده افتادهاند و دستهای دیگر به خاطر چشمان تو در خانهای که پر از شراب است، مشغول مستی هستند.
هوش مصنوعی: از زیبایی چهرهات، شهری در آتش میسوزد و از نگاه ناخوشایند چشمانت، قومی در عذاب و رنج به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در جایی که مور بر اثر سجدهی تو به زمین میافتد و در جایی که مار به خاطر زلفهای تو نگهبان میشود، دنیای زیبایی و شگفتی وجود دارد.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی، از زیبایی موهای تو به خود رفته و در زمین بذرها افتاده است، و عشق تو همچون لعل، مرا به غیرت و شوق نوشیدن بادهای پر میکشاند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و لذتهایی که از وجود معشوق به دست میآید اشاره میکند. در اینجا، شاعر از شیرینی و خوشمزگی که از نوشیدنیای با طعم لعلها گرفته میشود و همچنین از عطر و رایحهای که از موهای مجعد معشوق به مشام میرسد، سخن میگوید. این بیانها نشاندهندهٔ عشق و جذابیتهای دلربا هستند که زندگی را شیرین و خوشبو میکنند.
هوش مصنوعی: در میان جواهرات و زیباییهای تو، عطر و بوی خوشی مانند عنبر وجود دارد و درخشندگی و ارزش تو به اندازهٔ یاقوت و مروارید است.
هوش مصنوعی: یک گروه پراکنده از آن گل زیبای پیچان، یک شهر پر از غم و درد ناشی از آن گل نرگس بیمار.
هوش مصنوعی: راز من کامل آشکار شد، به خاطر آن عمره که عمار انجام داد. تمام خرد و عقل من به خاطر آن موهای زیبا و فریبنده از دست رفت.
هوش مصنوعی: معشوق از درد و رنجی که عاشق به خاطر او تحمل میکند، بیخبر است و عاشق نیز از حال و روز خود در بند، خبری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی
همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار
امروز به اقبال تو، ای میر خراسان
هم نعمت و هم روی نکو دارم و سیار
درواز و دریواز فرو گشت و بر آمد
[...]
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟
جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار
این دین هدی را به مثل دایرهای دان
[...]
ای آنکه همی قصه من پرسی هموار
گویی که چگونه ست بر شاه تراکار
چیزیکه همی دانی بیهوده چه پرسی
گفتار چه باید که همی دانی کردار
ور گویی گفتار بباید ز پی شکر
[...]
این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار
زرد است و نزار است و چنین باشد گل خوار
همواره سیه سرش ببرند از ایراک
هم صورت مار است و ببرند سر مار
تا سرش نبری نکند قصد برفتن
[...]
هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار
خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بیخار
آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی
وز خوردن آن روی شود چون گل بربار
آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.