گنجور

 
فروغی بسطامی

بگشا به تبسم لب شیرین شکربار

کز تنگ دهانت به شکر تنگ شود کار

یک قوم ز ابروی تو در گوشهٔ محراب

یک طایفه از چشم تو در خانهٔ خمار

از تابش رخسار تو یک شهر بر آذر

وز نرگس بیمار تو یک قوم در آزار

آنجا که ز خطت اثری سجده برد مور

و آنجا که ز زلفت خبری مهره نهد مار

هم برده ز جعد تو صبا نافه به خرمن

هم خورده ز لعل تو امل بادهٔ خروار

هم شربتی از لعل تو در دکهٔ قناد

هم نکهتی از جعد تو در طبلهٔ عطار

در چنبر گیسوی تو بس عنبر سارا

در حقهٔ یاقوت تو بس لؤلؤ شهوار

یک جمع پراکندهٔ آن سنبل پیچان

یک شهر جگر خستهٔ آن نرگس بیمار

رازم همه افشا شد از آن عمرهٔ عمار

عقلم همه سودا شد از آن طرهٔ طرار

معشوق نداند غم محرومی عاشق

آزاد ندارد خبر از حال گرفتار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی

همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار

امروز به اقبال تو، ای میر خراسان

هم نعمت و هم روی نکو دارم و سیار

درواز و دریواز فرو گشت و بر آمد

[...]

کسایی

مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر

بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار

آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟

جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار

این دین هدی را به مثل دایره‌ای دان

[...]

فرخی سیستانی

ای آنکه همی قصه من پرسی هموار

گویی که چگونه ست بر شاه تراکار

چیزیکه همی دانی بیهوده چه پرسی

گفتار چه باید که همی دانی کردار

ور گویی گفتار بباید ز پی شکر

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار

زرد است و نزار است و چنین باشد گل خوار

همواره سیه سرش ببرند از ایراک

هم صورت مار است و ببرند سر مار

تا سرش نبری نکند قصد برفتن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
منوچهری

هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار

خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بی‌خار

آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی

وز خوردن آن روی شود چون گل بربار

آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه