گنجور

حاشیه‌ها

یوسف یزدانی جید در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴:

منظور ابوالوفا محمد بوزجانی ریاضیدان و منجم قرن چهارم می باشد

Mmn در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

قومی متفکرند در مذهب و دین اشاره به زاهدان و واعضان داره که از راه اندیشه و تفکر پیش میروند.
اهل یقین اشاره به عارفان و صوفیان داره که مراتبی چون عین الیقین و علم الیقین و حق الیقین دارند و با مراقبه و مدیتیشن و روشهایی به اون درجات میرسند که خیلیهاش ثابت شده که خود هیپنوتیزم و توهم هست.
خیام به هر دو جناح کنایه میزنه که راه نه آن است و نه این

خسرو در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:

چه تیکه سنگینی بار خدا کرده. خیام میگه خدایا شکرت که بلایی نبوده که دیگه بر سر ما نیاری.

nabavar در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۵:

آنکه انسان واقعیست کافر و مؤمن نمی شناسد
همه انسانند، بدون تبعیض

nabavar در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان و نسب اسکندر:

نرگس بانو
گلوی ستم را بدان سان فشرد
که دارا بدان داوری رشک برد
دارا را عین عدالت دانسته و گفته : چنان در مقابل ظلم و ستم ایستاد و عدالت برقرار کرد که دارا با آنهمه دادگستری به حال او غبطه خورد

مهدیه معظم نیا در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » قحطی مصر و مردن مردم و گفتهٔ مرد دیوانه:

حتماً مصرع پنجم « از قضا دیوانه ای چون آن بدید » است ، و لاغیر .
بیت آخر در معنای بیت قبل مستتر است . اگر کسی در روال آفرینش اشتباهی ببیند ، در حکمت این طرز آفرینش شیرینی ‌‌و حلاوت دریافت خواهد کرد و خواهد فهمید ؛ نه خواستهٔ خودش را ( که مثلاً به خدا امر و نهی کند که چرا وقتی نمی توانی به بندگانت روزی بدهی ایشان را خلق کردی !!!! )
درحقیقت کامل کننده بیت ماقبل است : هرکس به درگاه آفرینش خدا اعتراض کند ، وقتی حکمت آن را بفهمد از خدا عذر می خواهد .

مهدیه معظم نیا در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی که خری به عاریت گرفت و آنرا گرگ درید:

بیت :
بر زنان مصر چون حالت بگشت ، زانکه مخلوقی به دیشان برگذشت
« بدیشان » صحیح است
حضرت یوسف ع از جلوی ایشان رد شد

سعادت در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۸ - چالیش عقل با نفس هم چون تنازع مجنون با ناقه میل مجنون سوی حره میل ناقه واپس سوی کره چنانک گفت مجنون هوا ناقتی خلفی و قدامی الهوی و انی و ایاها لمختلفان:

چیکده سخن این است که تا زمانی که شما درگیر هوای نفسانی باشید
و او را نکشته باشید همواره در جنگ خواهید بود زیرا این نفس به راحتی رام نمیشود و در نتیجه باید رهایش کنید و بدون این نفس راه را ادامه دهید .

مهتاب در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:

@ امین چت
به نکته ی بسیار درستی اشاره کردید. در بسیاری از مباحث امروزی اشاره به این دارند که عشق زاییده ی عقل است و تا کسی عاقل نباشد، عاشق نمیشود چون عشق صحیح از شناخت می آید و شناخت با وجود عقل میسر است. بسیاری حتی میگویند که چون تا پیش از قرن کنونی، انسان عاقل به معنای علمی آن نداشتیم (رشد عقل بسیار ناچیز بوده) عاشق به معنای صحیح آن هم یا نبوده اند و یا انگشت شمار بوده اند.

محمد ابراهیم در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۳۱ - و برای او:

این نوحه را مداح معروف عرب زبان اقای نزار القطری خوانده است
همچنین استاد رحیم رضایی الیگودرزی از پیرغلامان امام حسین علیه السلام این نوحه را مداحی کرده است

نرگس در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان و نسب اسکندر:

معنی بیت 9 چیست؟

سعید فاطمی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

صبی به معنی کودک و شباب به معنی جوانی است
در مصرع دوم به جای پستت ظاهرا مستت مناسبنر است.

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:

بیار باده که در بارگاه استغنا
چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست
حافظ

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:

«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا». این روایت در منابع شیعی هم از پیامبر اسلام(ص)و هم از امام علی(ع) نقل شده است. اما در منابع اهل سنت علاوه بر این حضرات، از برخی اصحاب و تابعین نیز چنین روایتی نقل شده است.
منظور این سخن این است که مردم در دنیا در حال غفلت به سر می‌برند.
در حقیقت این نوع سخنان کنایه از قصور درک و فهم انسان از دریافت حقیقت هستی می‌باشند.

خانم آنه ماری شیمل مولانا شناس آلمانی وصیت کرد بر سنگ قبرش این حدیث به یادگار حک شود.

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است.
این جهان فقط یک خواب است، ما بامرگ از خواب بیدار خواهیم شد.
از این رباط دودر چون ضرورت است رحیل
رواق و طاق معیشت چه سربلند و چه پست

بابک در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۵:

کسی نیرومند است که هستیش ، سرشار و لبریز دارد . اینست که مولوی میگوید که حاتم در اثر سخایش ، برغم آن‌که کافر بود ، رستگارشد، و نیاز به ایمان نداشت .

احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

ما جان به مرگ بردیم از چنگ زندگانی . رضی الدین آرتیمانی
(1)
طرف هایِ عصر بود . باد می وزید . از آن بادها که بویِ برف می دهند . داشتم از دور به آغلی متروک نگاه می کردم .گاو و گوسفند همیشه مرا یاد کارتون «بچه های آلپ» می اندازد . من آن وقت ها عاشق «پِگینِ پیر» بودم . همان پیرمردی که در یک کلبه یِ جنگلی ، مدام چوب می تراشید و از آن ها مجسمه هایِ جورواجور می ساخت . من همیشه فکر می کردم «پگینِ پیر» باید همان معشوقه ی «خانمِ هاویشام» در کارتون «آرزوهای بزرگ» باشد ...
باد ، جیرجیرِ درِ آغل را در آورده بود . در آغل لَق می زد . درِ آغل را تا آخر باز کردم . پیرزنی روی کاه هایِ کم پشت و کهنه دراز کشیده بود و مدام به یک ساعتِ بی عقربه می خندید . پیرزن موهای سفیدش را از دو طرف بافته بود . مرا که دید بلند شد، جلو آمد و نشست روبه رویِ من و شروع کرد به آرایشِ خودش . اول از لب و بعد سُرمه و سرخیِ گونه ... پیرزن دوباره بلند شد . هیکلش مثلِ در آغل لَق می زد . دوتا عقربه یِ ساعت در کفِ دستِ من گذاشت و به سمت دور دست ها چشمک زد . یک گاری از سمتِ همان دور دست ها پیدا شد . گاریچی پیرمردِ لُختِ لاغر اندامی بود و قدِ بلندی داشت . صورتِ کشیده اش پشتِ یک عینکِ سیاه و ضخیم ، دایم وول می خورد . رویِ شانه اش یک جغد نشسته بود . جغدی که خیلی شبیه «عموجغدِشاخدار » تویِ کارتونِ «بنر» بود . تازه خودِ «عموجغدِشاخدار» هم مرا خیلی یادِ جغدی می انداخت که «صادق هدایت» در نقاشی هایش می کشید .
گاری مرا به سمتِ یک گورستانِ قدیمی بُرد و خودش از آن جا دور شد . وارد گورستان که شدم دیدم سَرِ هرگور یک چمدانِ زهوار در رفته یِ از دُور خارج شده گذاشته اند . داشتم به چمدان ها و خرت و پرت هایِ درونشان فکر می کردم که از مکالمه یِ دو نفر متوجه شدم که غارِ اصحابِ کهف ته همین گورستان است . بی معطلی راه افتادم به طرف تَهِ گورستان . دَهنه یِ غار خیلی کوچک بود . دهنه ای که با یک سنگِ سیاهِ بَرّاق بسته شده بود . سنگی که اصلاً تکان نمی خورد . گوشم را به دهنه یِ غار چسباندم صدایِ آهنگِ پلنگِ صورتی می آمد ...
احمد آذرکمان ـ حسن آباد فشافویه ـ 15 بهمن 98

سورن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴:

این شعر اشاره به قتل شمس دارد
شمس را نیمه شبی به قتل رسانده و در چاه انداختند
منظور از خورشید همان شمس تبریزی است
اشاره به ترک بودن او نیز در بیت دوم مشاهده می شود

بابک در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۹:

در فرهنگ ایران، خدا، بُن ِایثار و نـثار است. خدا، چیزی جز تخـمه ایثار نیست. او، وجودیست که هستی خودش را می‌پراکند و می پاشد، و در همه ذراتش، این اصل خود پراکنی و خودافشانی یا ایثار هست. او از دیگران برای ایمان به خود، ایثارنمی‌خواهد. ایثار، همیشه با اصل غنا و بسیاری و لبریزی کار دارد. وجودی که در درونش نمی‌گنجد و همیشه می‌آفریند، خود را می‌افشاند:
همی گویم دلا بس کن، دلم گوید جواب من/ که من در کان زر غـرقـم، چرا زا ایثـار بگریزم؟

دهقان در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸:

اصلاح فرمایید:
هر آنکه ایزدش این چهار چیز ، روزی کرد
و یا
هر آنکه ایزدش این هر چهار ، روزی کرد

۱
۲۱۳۷
۲۱۳۸
۲۱۳۹
۲۱۴۰
۲۱۴۱
۵۵۰۵