گنجور

 
رضی‌الدین آرتیمانی

هجران اگر نکردی آهنگ زندگانی

بیچاره جان چه کردی با ننگ زندگانی

داراست هر که جان برد از چنگ مرگ بیرون

ما جان به مرگ بردیم از چنگ زندگانی

بی‌عشق کس ممیراد، بی درد کس مماناد

کان عار مرگ باشد وین ننگ زندگانی

میبرد زندگانی گر جان ز چنگ مردن

کس جان بدر نمیبرد از چنگ زندگانی

ای آنکه سنگ کوبی بر سینه از غم مرگ

گویا سرت نخوردست بر سنگ زندگانی

ای آنکه زندگی را بر مرگ می‌گزینی

یا رَب مبارکت باد او‌رنگ زندگانی

پیوسته زندگانی در جنگ بود با ما

با مرگ صلح کردیم از ننگ زندگانی

دوری او رضی را نزدیک گشته گویا

کاثار مرگ پیداست از رنگ زندگانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی

بر روی تو نشیند ای ننگ زندگانی

هر ذره‌ای دوان است تا زندگی بیابد

تو ذره‌ای نداری آهنگ زندگانی

گر ز آنک زندگانی بودی مثال سنگی

[...]

فیض کاشانی

جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی

کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی

ای مرگ پردهٔ تن از روی جان برافکن

تا دل ز دوده گردد از زنگ زندگانی

بیدوست گر سرا آری‌ای عمر من بفردا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه