عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۳ در پاسخ به پری دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:
اینجا که صفحه خیام است نه حافظ
به علاوه، آن شاه مورد نظر، شاه شجاع است و شاه ترکان در آن غزل دلالت بر شاه شجاع دارد.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۵ در پاسخ به مصیب مهرآشیان مسکنی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
یک مرور بر ویرایشهای جنابعالی در اکثر غزلیات و اشعار بزرگان نمودم
توصیه دوستانه این است که به جای ویرایش اشعار بزرگان، دست به کار شوید و خودتان یک دیوان از اشعار و یافتهها و واردات ذهنیتان را به زیور طبع بیارایید.
هم بازار بزرگان را کساد میفرمایید و هم ادب پارسی را از وجود یک شاعر بزرگ بی بهره نمیگذارید.
یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۹ در پاسخ به مصیب مهرآشیان مسکنی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:
آن خوش خبر کجاست؟ که این فتح مژده داد
تا جان فِشانَمَش چو زر و سیم در قَدَم
به همین شکل صحیح است چون «الآن» علاوه بر این که وزن را خراب میکند، در اینجا معنایی هم ندارد.
الآن از دو کلمه تشکیل شده است: ال+آن
«آن» یک دم و لحظه است و الآن یعنی همین دم و لحظه
الآن در اینجا هیچ مناسبتی ندارد
آرام نوبری نیا در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » گوزوم آیدین:
با نهایت احساس عجیبی که قابل توصیف نیست دست مریزاد میگویم به شهریار بزرگوار که همتایش نخواهد آمد
AliKhamechian در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:
سخت میخواهم که در آغوش تنگ آرم ترا
هرقدر افشردهای دل را بیفشارم ترا
واقعا نازکطبعی صائب بعضی اوقات موجب حیرت من میشه!
دکتر حافظ رهنورد در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ
از این فسانه هزاران هزار دارد یاد
در این بیت خواجه از واژهی فسانه (افسانه) یاد کرده؛ حکایتی که انگار واقع نشده، نبوده و فقط بر زبان مردمان است. مقصود او از کاربرد اینواژه تاکید بر تغییرات و گردش چرخ و فراموشی مردمان است؛ از اینکه کسانی بودند و زیستند و چهها کردند و رفتند؛ و این گرتهایست که خواجه از شعر خیام برداشته
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو
امّا خواجهی شیراز این چکامهی خیام را که پایانی باز دارد، با بیت بعد تکمیل مینماید و ادای احترامی هم به تاریخ گذشتهی ایرانی ما دارد.
قدح به شرطِ ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسهٔ سرِ جمشید و بهمن است و قباد
دکتر حافظ رهنورد در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
خواجهی شیراز استاد ترکیبات ضدّین است. به این ترکیب توجّه کنید؛ خرابآباد. یعنی جایی که از خرابی آباد است یا هم خراب است و هم آباد؟
بهنظر دومیست؛ چون خراب است و بههیچکس وفا نمیکند؛ حتا اگر جمشید جم باشی؛ عجوز هزار داماد است. آباد است چون گنج عشق را میتوان در آن یافت؛ امّا با خراب شدن، با رندی و ریا نکردن
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
این کارگاه هستی از اینروی آباد است؛ وگرنه بیبنیاد است و خراب
جهان پیر است و بیبنیاد از این فزهادکش فریاد.
Mahmood Shams در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۷ در پاسخ به قاسم فطری دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
درود
کوز کوز یا دُولا دولا که با گذر زمان شده قوز به معنی کژ شده یا خمیده
جناب مولانا هم در غزلی بسیار زیبا و مشهور کلمه ( کوز ) با کاف به معنی خمیده استفاده کردند ولی بنده صاحب نظر و کارشناس ادبیات نیستم ، ولی به شعر بخصوص اشعار کهن علاقه وافری دارم و زیاد می خوانم ، ولی نمی دانم اینجا منطور جناب سعدی چی بوده !
جناب مولانا ✍️
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مُرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
جناب فردوسی ✍️
همیشه ترا جاودان باد روز
به شادی و بدخواه را پشت کوز
آریا جلالی نژاد در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۹ - ای خایه:
آدم میمونه چی بگه😂
آریا جلالی نژاد در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۹ - شاهین و ماهی:
نیروی هوایی پاکستان از این مصراع «صحراست که دریاست ته بال و پر ماست» به عنوان شعار استفاده میکند
افسانه چراغی در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
در برخی از حکایات گلستان، این که بیت یا ابیاتی بر وزن و قافیهای بیایند سپس بیت یا ابیاتی بر وزن و قافیه دیگر بیان شوند، سابقه دارد.
آدمیزادگان مانند اعضای یک پیکر هستند که هرگاه عضوی به درد آید، بقیه اعضا هم بیقرار میشوند؛ چون آدمها از یک گوهر سرشته شدهاند همان گونه که اعضای یک پیکر از یک خمیره سرشته شدهاند. البته که هر عضو با عضو دیگر چه در ظاهر چه در نوع مسئولیت، تفاوت دارد.
در صورتی عضوی از یک پیکر محسوب میشوی، که با دردمند شدن هر یک از عضوهای دیگر، بیقرار شوی و نگویی من که دردی ندارم و به من مربوط نیست؛ وگرنه تو عضوی جدا از آن پیکر هستی که نمیتوان نام آدم بر تو گذاشت.
در کل هر یک از انسانها عضوی از مجموعه بزرگ آفرینش هستند که در پیوند با آنها قرار دارند و نیکی و بدی و خوشی و ناخوشی و کنش و واکنش آنها روی سایر اعضای مجموعه تاثیر میگذارد.
حاج قاسم در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۰ در پاسخ به زهره نامدار دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار:
سلام
فراموش نشه در ابیات بالایی اومده که بدو گفتند پس همان بسازی درسته چون زبان حال ملامته وقتی اینطور با خون وضو میگیری نماز بی نماز
جعفر عسکری در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۷:
سلام.
دوستانی که اصرار دارن مقرمط درسته، نه معما، بدونن که در تمام دستنویسها، معما ثبت شده، فقط در دستنویس ساختگی دانشگاه کمبریج (نسخهی اقبال) با تاریخ جعلی ۶۰۴ ق، این کلمه جایگزین شده که کاملا غلط و ساختگیه.
صفحهی ۲۹۷ کتاب رباعیات خیام و خیامانههای پارسی، سیدعلی میرافضلی
نیز بنگرید:
https://ganjoor.net/abusaeed/robaee-aa/sh555?tab=discussions#comment-130512
جعفر عسکری در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۵۵:
سلام. رباعی بالا، دستکاری شدهی این رباعیه که طبق معمول بیشتر شعرها، کاتبان به سلیقهی خودشون، تغییرشون دادن:
اسرار فلک را نه تو دانی و نه من
سَرْ دفتر راحت، نه تو خوانی و نه من
این مایه یقین دان که چو در مینگری
یک هفتهی دیگر، نه تو مانی و نه من!
صفحهی ۲۹۵ کتاب رباعیات خیام و خیامانههای پارسی، سیدعلی میرافضلی
نیز بنگرید:
https://ganjoor.net/khayyam/tarane/tkh1/sh7?tab=discussions#comment-130513
علی صبوری در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳ - سوز و ساز:
بسیار مشابه یکی از غزل های عماد خراسانی بود که میگه:
باز آهنگ جنون میزنی ای تار امشب
گویمت رازی ، در پرده نگه دار امشب
فاطمه زندی در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۲:
عشقْ مهمانِ بَس شِگَرف آمد
خانهها خُرد بودویران شد.
پیش از آنکه عشق را به خانۀ وجودت مهمان کنی، باید آن را بسیار وسیع و مهیا کنی وگرنه خانۀ خُرد و کوچک، با حضور عشق ویران خواهد شد.
به امید داشتن روحی وسیع ...
فاطمه زندی در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۳:
کسی که از نیروها، استعدادها و قابلیتهای درونی خود استفاده میکند، به نیروهای بیرونی تکیه نمیکند. درست همانطور که وقتی گُلی شکفته شد و زیبایی خود را دید، از آن پس تایید و رد دیگران تفاوتی به حال او نمیکند. او قائم به خویشتن است، راه خود را دیده و میشناسد و مقصد خود را نیز میداند و با گامهای استوار قدم برمیدارد.
وان را که مَدَد از اَندرون است
زین عالَمِ بیمدد نترسد
چون گُل بِشِکُفت و رویِ خود دید
زانپس زِ قبول و رد نترسد
آفرین خدای بر حضرت مولانا ...
فرزانه بختیاروند در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۵۸ در پاسخ به ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:
چقدر جامع و کامل شرح دادید.... دست مریزاد
محمد نبیزاده در ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۴ در پاسخ به محمد نبیزاده دربارهٔ جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵:
البته که تا دیدن نسخه خطی نمیشه نظر دقیقی داد، ولی تنها واژه ای که در حال حاضر به ذهن من میرسه حهان هستش.
در رباعیات قبل هم شاعر به «جهان» یک شخصیت مستقل داده و بهش پرداخته. برای مثال:
ما را ز جهان وصل نگاری کام است
وز کام جدا گشتنم از ناکام استعشّاق تو در جهان بسی هست ولی
بیچاره جهان که در جهان بدنام است
محمد ح در ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۱۲ - و برای او: