گنجور

حاشیه‌گذاری‌های کیخسرو

کیخسرو

تاریخ پیوستن: ۲م مهر ۱۴۰۰

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۱۱

ویرایش‌های تأیید شده:

۱


کیخسرو در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

کِلِّه: پشه‌بند، حجله عروس (معین)

کِلِّه بست سحاب: ابر آسمان را پوشاند 

کیخسرو در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

بیت۱ ماه حسن اضافه تشبیهی: حسن به ماه تشبیه شده (ذوالنور) زیبایی به ماه تشبیه شده که نور آن از بازتاب درخشندگی چهره معشوق است (حسین‌علی یوسفی)

بیت۳ طرف: چشم. (یا در پارسی: کمربند زر متناسب با گردی چشم یار - حمیدیان) طرف بستن استعاره از بهره بردن.

هیچ کس در دوران دلفریبی و مستی نرگس چشم تو از سلامتی دیده بر هم نگذاشت (یا از پرهیزکاری طرفی برنبست) چه بهتر که در برابر چشمان مست شما کسی ادعای پرهیزکاری و پرده‌نشینی نکند (جلالی)

با آن گردش چشم تو هیچکس نمی‌تواند از پارسایی خود سودی ببرد، بهتر است که پاکدامنی خود را به رخ چشمان شما نکشند (یا در مقابل مستان و عاشقان شما از پارسایی دم نزنند) (ذوالنور) 

بیت۴ خانلری و سایه و فرزاد: زانکه زد بر دیده آب روی رخشان شما / قدسی: آب از روی...

بخت خواب‌آلوده ما از سرچشمه طراوت و شادابی روی درخشان شما آبی به چهره خود زده است(جلالی)

چهره درخشان شما آبی به صورت بخت من پاشید (ذوالنور)

آب: اشک شوق آرزوی دیدار (حسین‌علی یوسفی) 

بیت۶: شما: کارگزاران یحیی شاه یزد (استعلامی) مردم یزد (حمیدیان) که از شما بهره‌ای به من (حافظ) نرسیده (هنوز، چرا که غزل پیش از سفر به یزد سروده شده)

یا اشاره دوری به دوران پیش از اسلام و مباح بودن باده در آن دوران‌ها که به شاعر چیزی از آن نرسیده (هروی)

یا شاید به معنای کلی‌تر: آرزوی مراد و شادی برای هر بزم و دورانی که حافظ از آن غایب است (نظر شخصی)

بیت۱۰ لعل شکرافشان: لب شیرین گفتار

بیت۱۲ بساط:فرش بساط قرب استعاره از مجلس تقرب یا محضر (جلالی) دم و دستگاهی که سبب نزدیکی است (ذوالنور) همت: عزم، کوشش، دعا، پیوند دل‌ها (حمیدیان)

بیت مقطع خانلری و سایه و فرزاد: تا ببوسم همچو گردون...

گردون متناسب‌تر می‌نماید از بابت مبالغه بیشتر و همچنین عدم تکرار اختر و نیز ایهام جزء گرد در گردون با خاک (حمیدیان) 

 

کیخسرو در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۶ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

الحاقی در بعضی نسخ:

بگرفت همچو لاله دلم در هوای سرو

ای مرغ بخت کی شوی آخر تو رام ما

من آن زمان طمع ببریدم ز عافیت

کاین دل نهاد در کف عشقت زمام ما 

 

مدام: مداوم و نیز خود شراب

بیت مقطع:

دریای اخضر‌ ‌ ِفلک (سایه) به معنی دریای سبز سپهر گردون (جلالی)

چندان بود... : ناز و کرشمه دلبران بلند بالا تا زمانی خریدار دارد که محبوب سرو رفتار ما جلوه‌گری نکرده است (جلالی)

مستی به چشم... (الف) حالت مستی برای چشم یار خوش است و زمام ما را به دست یک مست (همان چشم) داده‌اند یا (ب) مستی در چشم یار ما خوش است (از منظر او مست بودن خوب است) و زمام ما را به مستی سپرده‌اند (جلالی)

کیخسرو در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

الحاقی بعضی نسخ:

باد بر زلف تو آمد شد جهان بر من سیاه

نیست از سودای زلفت بیش از این توفیر ما

مرغ دل را صید جمعیت به دام افتاده بود

زلف بگشادی ز شست ما بشد نخجیر ما

(جمعیت: آسودگی فکر - ذوالنور | شست: قلاب، انگشت شست، خود زلف - حمیدیان) 

بیت ۳: خانلری: در خرابات مغان ما نیز هم منزل شویم (سایه: منزل کنیم)

به هم منزل شدن: در یک جا قرار گرفتن، یکی شدن (اشرف زاده) 

یا در صورت فعلی (به هم منزل شویم) ب تبدیل: ما بدل به هم منزل یکدیگر می‌شویم (حمیدیان)

کیخسرو در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

بیت ۴:با زلف معطر، به گوی صورت ماه خود چوگان کشیده‌یی (جلالی) زلفان خوشبوی کجت را به چهره می‌کشی (ذوالنور)

بیت۵: در سر کاری کردن: در راهی از دست دادن (ذوالنور) 

بیت۶: خاک: جسد آدم (جلالی) خود نوح و یا جسد آدم و حوا (ذوالنور از تفسیر طبری) خود نوح و همان مردان خدا در مصراع اول (زریاب)

به آبی نخرد: ارج چندانی نگذارد (خرمشاهی)

بیت۸ خانلری: هر که را خوابگه آخر نه که مشتی خاک است (احتمالا به معنای مگر نه)

سایه: هر که را خوابگه آخر به دو مشتی خاک است

فرزاد: هر که را خوابگه آخر چو به مشتی خاک است

کیخسرو در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

بیت۱ خاک بر سر کردن: خوار و زبون کردن (استعلامی) خاک فراموشی (جلالی) 

گرچه همین معانی برای بیت۴ غریبند و معنای ذکر شده در گنجور در زیر غزل مناسب‌تر می‌نمایند.  

کیخسرو در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

الحاقی در بعضی نسخ:

من آن زمان طمع ببریدم ز عافیت

کاین دل نهاد در کف عشقت زمام را

بیت ۱: صوفی و صفا و صافی جناس. مشابه سعدی:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی  (خرمشاهی)

را بدل از کسره. آینه صافی ست جام را: آینه‌ی جام زلال است. باده‌ی جام صاف و ناب است. (ذوالنور)   

بیت ۴: دور ایهام: روزگار و حلقه نوشیدن شراب (حسین‌علی یوسفی) بزم دور: مجلس شراب گردانی، استعاره از دنیا (ذوالنور) 

بیت ۵: قزوینی: مکن (جوانی که رفت، سر پیری دست به هنری نزن که ننگ آورد و آبرو برد) خانلری: بکن (جوانی که رفت لااقل سر پیری هنری کن و گلی از عیش بچین و نامی بخر [برای حفظ آبرو - ذوالنور، نام و ننگ عاشقانه - سودی به نقل از خرمشاهی])

بیت ۶: آبخور: ایمنی آدم از گرسنگی و برهنگی و تشنگی (زریاب) بهره از آب یا بهره از عیش و تنعم (حمیدیان)

همو بهشت را ایهام میداند به دو معنای بنها‌د (فرو گذاشت) و فردوس. گرچه معنای بیت در شق‌ دوم را نیاورده. به نظر این شاگرد می‌رسد که معنای قریب بیت می‌تواند این باشد که در عیش نقد و حاضر بکوش که هنگامی که قسمت و بهره (از بودن در فردوس) باقی نماند آدم روضه دارالسلام را فرو‌گذاشت و‌ هبوط کرد. (از بهره فعلی عیش استفاده کن پیش از آنکه به پایان‌برسد همچنان آدم که بهره‌اش از فردوس به پایان رسید ‌و آن را فروگذاشت) معنای بعید نیز شاید این باشد که در عیش نقد بکوش چرا که بهره ای از بهشت (همان روضه دارالسلام) برای آدم باقی نماند. (همانطور که برای آدم بهشت نماند عیش تو هم پایدار نیست پس غنیمتش بدان) 

بیت مقطع: شیخ جام چنانچه احمد جام باشد شاید معنای طنزگونه دارد چراکه ظاهرا شیخ اهل سختگیری علیه مسکرات بوده. و چنانچه مقصود شیخ جام می فروش مشابه پیر می فروش باشد (یوسفی نقل از برک‌نیسی) احیاناً تجدید ارادت معناست. و اگر معنای شیخ جام خود جام می باشد (استعلامی، زرینکوب، همایی، ذوالنور) اندکی بعید و حشو به نظر می‌رسد. بنا بر روحیه غزل محتملا حالت اول (تعریض به شیخ) درست‌تر است.

کیخسرو در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

بعض نسخ: 

بیت ۲: مددی کند سها را (ستاره‌ای کم نور و کم قوت) 

در ضبط خدا را شاید بتوان مانند ذوالنور شهاب را استعاره از سلطان دانست تا از تداخل دو خدا جلوگرفت

بیت ۴: دل عاشقان

بیت ۵: به پیام آشنایی ( ایهام: پیامی که آشناست یا پیامی از جانب یک آشنا)

بیت ۶ مصراع دوم: رخ خوب جانفزایت/رخ همچو ماه تابان، قد سرو دلربا را 

(قیامت نمودن: آزار دادن عاشقان - استعلامی، قامت نشان دادن - ذوالنور)

بیت ۷: که به وقت صبحگاهی/صبحگاهان اثری بود دعا را

(جرعه دادن: توجه کردن - استعلامی، اندکی نوشاندن - ذوالنور)

کیخسرو در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

بیت ۳: مگر چنانچه به معنای شاید و گویا گرفته شود مصراع سوالی نخواهد بود

بیت ۴: بعض نسخ: به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را

بیت ۶: باده پیمودن: اندازه کردن و مجازا پر کردن پیمانه از باده و به دیگری دادن. بادپیما: بیهوده کار و کنایه از بی بهره و محروم 

بیت ۷: وضع: حالت و شیوه و همچنین ایجاد و خلق شده. شیوه مهر و وفا در روی زیبا وجود ندارد و شاید روی زیبا برای مهر و وفا وضع و ایجاد نشده (سعید حمیدیان)

کیخسرو در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

خودکامی:

جواد مرتضائی به نقل از برهان قاطع معنی به کام برآمده را برای خودکامه گزیده و  مصراع نخست را اینگونه معنی می‌کند: «مراد به کام خود رسیدن و [...] عشق را اختیار کردن. مصراع دوم [...] راز عشق پنهان کردنی نیست.» 

منبع 

کیخسرو در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۲:

نگر. [ ن ِ گ َ ] (اِ) نمونه . انموذج . (فرهنگ فارسی معین ) :
گردون نگری ز عمر فرسوده ٔ ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ٔ ماست .

(منسوب به خیام از فرهنگ فارسی معین ).