داغ اگر حلقه زند ساغر صهبای دل است
ناله گر بال کشد گردن مینای دل است
نیست بیشور جنون، مشت غباری زین دشت
ششجهت، عرض پریشانی اجزای دل است
دهرگو تنگتر از قطرهٔ خونم گیرد
گره آبله میدان تپشهای دل است
مسطر صفحهٔ آیینه همان جوهر اوست
نفس سوخته هم جادهٔ صحرای دل است
عشرت خانهٔ تاریک، ز روزن باشد
زخم پیکان توام چشم تماشای دل است
پشه تخم است، به هرجا، ز دویدن واماند
نفس از ضبط من و ماگهرآرای دل است
راحت شیشه در آغوش شکست است اینجا
صدفگوهر ما زخم طربزای دل است
بهکه جزبرورقگل ننشیند شبنم
بیشتر دست نگارین بتان جای دل است
چون طلب سوخت نفس،گریه روان میگردد
اشک یکسر قدم آبلهفرسای دل است
بحر، بر موجگهر، حکم روانی میکرد
گفت: معذور،که در دامن من، پای دل است
درد، مشکلکه ازین دایره بیرون تازد
آنچه در ای شکست آمده مینای دل است
بیدل ازگرد هوس در قفس یاس مباش
زنگ آیینهات افسون تمنای دل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان و هر چه در او هست رونمای دل است
به هیچ جا نرود هر که آشنای دل است
هوای نفس ترا کوچه گرد ساخته است
وگرنه نقد بود هر چه مدعای دل است
اگر به خضر نگردد دچار در ظاهر
[...]
مپرس غم ز برای چه آشنای دل است
دل از برای غم است و غم از برای دل است
ز عشق پاک نظر دیده ای چه می دانی
تغافل تو همه از کرشمه های دل است
ز آشنایی الفت کناره ای داری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.