وحید سبزیانپور wsabzianpoor@yahoo.com در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۳۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵:
معنا و مقصود بیت: عاشق محبت هستم و وجودم آکنده ار عشق است
خریدار : کنایه از خواهان و مشتاق
گرمی بازار: کنایه از رونق و رواج
قامت دل: استعاره مکنیه؛ دل تشبیه به انسانی شده که قامت دارد
زیبایی در استفاده از دو کنایه و یک استعاره است. تناسب بین خریدار و بازار و نیز دوختن و قامت و لباس و تار و پود از این جهت ادبی و زیباست که همگی در معنای غیر حقیقی به کار رفته اند
نارین یازان در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » دنیا نه یالان تاپماجادیر؟:
چوخ اورگه یاتان بیر یازی. بو گونوموزه اویان بیت لر (قرنطینه دوره سی)
ایل کئچدی، باهار اولدو، خبر یوخ گولوموزدن،
گول آچمادی، قووزانمادی سس بولبولوموزدن.
بایرام گونوموز، یاسلی گؤروشلرله کئچر کن،
شادلیق نه اوماق بیز آییمیزدان ایلیمیزدن
.. در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:
گویا ابیاتی از مثنوی معنوی، شکل غزل به خود گرفته و به دیوان شمس رخنه نموده..
کتایون فرهادی در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:
6با عشق روان شد از عدم مرکب ما
روشن ز شراب وصل دائم شب ما
زان می که حرام نیست در مذهب ما
تا صبح عدم خشک نیابی لب ما
ما انسانها ,با عشق , از عدم به این عالم خاکی روانه شدیم
ما با شراب عشقی که خدا درونمان قرار داده همیشه مستیم و این عشق مانند چراغی روشن, تمام تاریکیهای زندگی در این دنیای خاکی را برایمان, منور میکند
این شراب عشق ,( البته در حدود الهی آن که غیر حرام است و شریعت تعیین کرده است) تا لحظه ای که به اصل خود یعنی عدم ,بازگشت میکنیم , ما را سیراب میکند
محمدرضا در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
ببینید دوستان منظور سعدی از مصرع اول دو قسمت داره :1) لازمه شرافت وانسانیت بخشندگی است و 2 )لازمه کرامت و بزرگی سجود و بندگی خداونده
شراره در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:
جناب ساقی
دست مریزاد.حق مطلب را ادا کردید و پرده های زیادی را از ابیات کنار زدید
کمیل قزلباش در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۷ - محاورهٔ ما بین خدا و انسان:
من از خال پولاد ناب آفریدم
این کلمہ " خاک " است نہ "خال"
من از خاک پولاد ناب آفریدم
حمزه در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - گنج درویش:
سلام
فکر کنم بیت آخر بیوبارد غلط باشه.
مصطفی ا در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:
یه سوال داشتم. آیا معنی بیت: "تو را آن به، که روی خود ز مشتاقان بپوشانی // که شادی جهانگیری، غم لشکر نمی ارزد " میتونه به صورت زیر باشه؟
بهتر است که روی خودت را از دوست دارانت بپوشانی، زیرا که ممکن است اینکار باعث شناخته شدن تو بین دشمنانت نیز بشود و تو را بکشند و تمام لشکریانت غمگین و ناراحت شوند.
اگر اشتباه نکنم، قبلا شنیده بودم که در جنگها سعی میکردند هویت فرماندهان مخفی بماند، تا مبادا دشمن افراد مهم را بکشه. و من همیشه فکر میکردم معنی این شعر به این موضوع هم برمیگردد، که درست هست که لشکرت دوست دارن بدونن فرماندهشون چه شکلی هست و از نزدیک ببیننش، ولی اینکار ریسک و خطر داره. و در نهایت ممکنه باعث اندوه لشکریان بشود.
ممنون میشم اگر پاسخ بدهید
احمدآرام نژاد در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۱۱:
این رباعی از محفوظات بیش از 50سال پیش من است وبه شکا زیر
پیریم ولی چوبخت دمسازساز آید
هنگام نشاط و طرب و ناز آید
از زلف دراز تو کمندی فکنیم
بر گردن عمر رفته تا باز آید
شفیغ در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:
در بیت یازدههم مصراع اول
گیرم این خربندگان خود با سرگین میبرند
این سواران باز میمانند از میدان چرا
درمتن شعر سرگین آمده است باید " سنگین" نوشته واصلاخ گردد
کتایون فرهادی در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۷۲:
تو که میدانی عمر تو بالاخره به پیان میرسد و این بدن خاکی بطور کلی به فنا میرود و چیزی از تو باقی نخواهد ماند پس چرا سعی نمیکنی معرفت کسب کنی ؟ معرفت و کسب صفات و عادات پسندیده و نیکو تنها چیزهاییست که میتوانی آنها را با خودت به عالم دیگر ببری, و تو در روز محشر با آن صفات محشور خواهی شد یعنی هرکسی در قیامت , صورت اعمال و صفاتش را به خود میگیرد ....
کتایون فرهادی در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۴۲:
لحظه به لحظه زندگی تو که معادل دم و بازدم های توست و گام به گام قدم هایی که بر میداری یا بعبارتی دیگر تمام زمان و مکانی که در اختیار داری که عمرتوست را خرج آنچه میکنی که بیشترین توجه و تمرکز را بر آن نهاده ای, پس مراقب توجهات خود باش , تو همانی که بیشترین توجه خود را به آن داده ای, آیا بهتر نیست سعی کنی خداوند را مرکز ثقل توجه و تمرکز خود قرار دهی؟
کتایون فرهادی در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۲۵:
اگر انسان به اندازه یک تار مو از اسرار و حقایق عالم معنا آگاهی و شهود پیدا کند, چنان متحول میشود که دیگر درد و رنج های این دنیا بنظرش نمیاد و حتی برای رشد و تعالی خودش لازم می بیند بطوریکه از درد و رنج ها همانند یک نردبان ترقی یا درمانگر بهره ها می برد,
ای انسان یک قطره از دریای آگاهی اگر نصیب تو شود, خوشحال باش ,چون همان یک قطره نیاز و شوق و اشتیاق را در تو آنقدر زیاد میکند , که همین اشتیاق باعث میشود تو بالاخره به شهود کامل برسی
پس همون یک قطره آگاهی را هم بد و خوب نکن و بابتش شکرگزار باش
غلامرضا شهبازی در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶:
حافظ هنرمندی است که اطوار و صورت های عشق را به خوبی می شناسند .همان رند عالم سوزی است که دو جهان را به نگاهی می بازد و حدیث دلبری هایش از معشوق را به خوبی بیان می کند . ابتدا معشوق را در جایگاهی بسیار رفیع و تقریبا دست نیافتنی میگذارد سپس رندانه ( فارغ از همه ی قید و بند ها و قضاوت ها) مهارت خود را در دلربایی به تصویر کلمات می کشد تا جایی که مدعی است مانی همان اسطوره نقاشی نیز الگوهایش را از سیاهی نوشته های غزل او برداشت کرده است و این شاید مبین آن است که در نگاه او عشق از ابتدا تا انتها یکی است و معشوق نیز یکی و هر چه هست صورتی است از آن معشوق ازلی که در چشم هر کس به شکلی جلوه مینماید .
آذر ،خانم معلم جغرافیا از اراک در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:
با درود سپاس . حاشیه ها روشن و شسته رفته نبود .جای فرهاد که در مثنوی حاشیه نویسی می کنه خالیه
احسان در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی وزیر:
معنی بیت اول در گرو معنی کلمه دستان است. با جستجو در فرهنگ لغتها این واژه به معانی مختلفی آمده است که یکی از معانی آن مکر، حیله، تزویر و نوعی جادوگری است که با مراعات نظیر با کلمه ساحران این معنی بهتر فهمیده می شود
بر این اساس معنی بیت البته به برداشت بنده اینچنین است:
از بس که حیله و جادوی تو زیاد است با کشیدن دستت روی زلف معشوق هم باعث ایجاد چین و شکن شده است و تو باعث این شده ای چه اینکه با جادوگران همپیمان شده ای
صالح رئیسی در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
بیت ششم این غزل شاهکار حافظ هست که نشان میدهد حافظ از ساختار چشم انسان به خوبی آگاه هست .چشم انسان هفت پرده و سه رطوبت دارد که حافظ با هنرمندی یک رطوبت به نام زجاجیه و یک پرده به نام عنبیه را ذکر کرده است.و شراب قبل از فشردگی در پرده عنبیه و هنگامی که در قدح بلورین هست در پرده زجاجیه قرار دارد.
ایوب در ۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲ - همت ای پیر:
این شعر در مدح حضرت حافظ سروده شده است
وحید سبزیانپور wsabzianpoor@yahoo.com در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱: