گنجور

حاشیه‌ها

نادر در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

"ماورالطبیعه" با عرض پوزش از اساتید گرام بابت خطا در کتابت کلمه مذکور در متن فوق.
گر چه کبر سن و گوشی همراه و عینک جمیعا علل این تقصیرند لیکن از مسولیت حقیر نمی‌کاهد چرا که صرف اظهار نظر در مورد کلامی از حجه‌الحق آنهم در جمع اساتید کلام به خودی خودی کاریست صعب و از عهده این حقیر خارج چه رسد به آنکه چنین خبطی در بدیهیات نوشتار حادث شود. منظور نظر این بنده حقیر سراپا تقصر صرفا این بود که پاره‌ای افراد را از مصادره به مطلوب معانی ابیات حضرت خیام بر حذر دارم که خود چنین رسوای فضولی خود شدم.

نادر در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

علاوه بر معانی واضح رباعیات خیام عموم قدما بر دهری بودن خیام اتفاق نظر داشتند لذا تاویل عرفانی و ماوراطبیه از رباعیات خیام تفسیر به رای بوده و هیچ سنخیتی با افکار شاعر و معانی رباعیات ندارد.

قادر در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » حکایت طوطی » گفتگوی خضر(ع) با دیوانه‌ای:

این شعر داستان همراهی موسی با خضر در سوره کهف است.

صبح روشن در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:

وقتی از پیش همه چیز مقدر و مشخص است دیگر چه آزمایشگاه یا آزمایشی ؟
وقتی شما بر همه چیز اشرافیت دارید دیگر چه نیاز است که مورد آزمایش قرار دهید
ضمن اینکه سازنده نیز خود شمایید
مگر اینکه چیزی را از پیش ندانیم تا مورد آزمایش قرار دهیم حتی یک درصد نه اینکه دانای توانا هم باشیم

مهدی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۱۵ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۰:

در بیت اول «با» باید «یا» نوشته شود.

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

«سه نوع «می» مختلف و متفاوت در دیوان حافظ شده‌ام:می عرفانی، می انگوری، می کلی یا مثالی یا ادبی که فقط برای مضمون‌سازی شاعرانه به کار می‌آید.»
مترجم قرآن کریم ، حافظ شناس و حافظ پژو ه
دکتر خرمشاهی
باده نوشی که در او روی ریا یی نبود
بهتر از زهد فروشی که در او روی ریاست
ترجمان اسرار به عبارتی ایستادگی در راه عشق و پرداختن به آن را رستگاری واقعی می داند.
زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
عشق کاری است که موقوف هدایت باشد

.. در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۲۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین:

مشو شیرین‌پرست ار می‌پرستی
که نتوان کرد با یک دل دو مستی..

محمد صمدانی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۷:

یکی از دلنشین ترین اشعار معرفتی صائب

پوری در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

هنر خوار شد جادویی ارجمند/نهان راستی آشکارا گزند
صحاک به دلیل پیروی ازشیطان ماردوش شد واعمال غیرانسانی انجام میداد معنی این بیت: هنر ودانایی وهرچیزخوب وباارزشی پست وخوار شدوجادو جمبل وخرافات به عبارتی صدارزشهاارزش پیداکردن /راستی و درستی (حقیقت)پنهان شد یعنی اگر فرددانایی یه حرف راست ودرستی میگفت کشته میشد بنابراین دانایان وعالمان برای اینکه کشته نشوند پنهان میشدنددروغ ودغل آشکارشد وافراد به راحتی دروغ می گفتن و دغلکاری می کردند.درزمان ضحاک اداره حکومت به دست افراد نالایق بودکه با دغل پیش میرفتند ودانایان برای اینکه کشته نشوند میبایست پنهان شوند

mehdi nasiri در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۷:

رفته رَهِ دُرُشتِ من بارِ گِران زِ پُشتِ من

دِلْبَرِ بُردبارِ من آمده بُرده بارِ من

این خوانش اشتباه است:
رفته رَهِ دُرُشتْ من بارِ گِران زِ پُشتْ من
دِلْبَرِ بُردبارِ من آمده بُرده بارِ من

نامدار در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۷:

همینطور که دوستان گفتند، مپیچ صحیح می باشد

خامش در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۱:

محترم کبرا حسینی؛ شما ترکیب این دو لغت را آنطور که معنی کرده اید در کدام منبع پیدا کردید؟ لطف بفرمایید این اطلاع بسیار آموزنده خواهد بود. در ضمن در همین مورد شاید این هم معنی دیگر این ترکیب باشد:
اگر کسوت را به معنای حیات دادن و زنده کردن بپذیریم در آنصورت خِضر را میتوان همان پیامبر ابدی که آب حیات را یافت شمرد. با اینکار در بیت از تکرار یک معنی (سبزپوشان خضرکسوه ) جلوگیری کرده ایم چه از مولانا چنین تکراری بعید است. در ضمن امکان دارد که با اشاره به اولیا در بیت دوم حضرت مولانا توجه را از استعاره زیبای گلها به اولیا، همانند حضرت خِضر، جلب میکند. پس معنا این میشود: سبزپوشانی که همانند خضر حیات ابدی یافته اند دعوت به کشف حقایق اولیا میکنند که برای حیات ابدی است نهایتا در بقا فی الله.
در تأیید نظر بالا این دو بیت غزل 482 حضرت مولانا شاید روشنگر باشد:
بیا که نور سماوات خاک را آراست شکوفه نور حقست و درخت چون مشکات (اشاره به سوره نور 24:35)
جهان پر از خِضرِ سبزپوش دانی چیست؟ که جوش کرد ز خاک و درخت آب حیات
در ضمن در غزل 1386 حضرت خضر بعنوان دانای به سرّ مترادف با سبزپوشان آمده:
ای سبزپوشان چون خضر ای غیب‌ها گویان به سر تا حلقه گوش از شما پردر و پرمرجان کنیم

امین در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:

آفرینش جهان هستی با رقص واژه های عطار ، خیلی زیبا
در مورد بیت مذکور با مکث بعد از نه، با احترام به نظر شما ، مخالفم
کلمه مبصر به فتحه روی صاد (مبصَر)به معنای منظره، مشهود، مورد نظر میباشد که با توجه به قافیه و ردیف باید با فتحه خوانده شود که طبیعتا با کسره روی صاد (مبصِر) به معنای بیننده، چشم، مراقب متفاوت است.
منظور این است که تفاوتهایی که در هستی مشاهده میشود به خاطر خطا و محدودیتهای چشم بیننده انسان است وگرنه این تفاوتها مثل قطرات بحر یکی است و متفاوت نیست. اساسا به بیان عرفا ، جهان هستی یکی و یکپارچه است و چشم احول و دوبین ما آنها را رنگارنگ و متفاوت می بیند.

کرکی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:

سلام
دوستان همگی صحیح فرمودند ،سواد بمعنای سیاهیست ، سیاهی سرچشمه گرفته از غم های بسیاری که با دیدن چشم و دیده به دل راه یافته و الان همچون پرده سیاهی جلوی دیدن چشم را گرفته و با شستن آب و اشک کنار نمیرود ، مثل چشمان ایوب نبی ...

سپیدار در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

هرچند خودم موافق « قصه» هستم. اما در مکاسب محرمه شیخ انصاری رحمت الله علیه بابی هست با عنوان تدلیس ماشطه( فریبکاری آرایشگر)که بخشی از این باب مربوط به وصل کردن موی انسان به انسان دیگه یا وصل کردن هر مویی به انسان هست که وصل الشَعر ( وصل کردن مو) نام داره.پس وصله به معنای مویی که وصل میشود هست و جایگذاری وصله به جای قصه بیراه هم نیست.بحث علمی همیشه خوبه اما لجاجت در معنای غلط خوب نیست.

. در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴:

بار ما در دل ما بود عبث می‌طلیدیم
"یار" ما در دل ما بود عبث می "طلبدیم"
در جایی به صورت «بخیه»توبه دیدم و به نظر بخیه برای خرقه مناسب تر است تا پنبه
از بی حلّهٔ عفو تو بسی جامه دریدیم
"از پی" حله عفو تو بسی جامه دریدیم

خلیل قیصری در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

بانویی این غزل زیبای حافظ را با صدای بسیار گیرا خوانده اند. صدای حافظ در خوانش جدید ایشان شنیدنی است.

. در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

کاملا متوجهم که جناب مزدک از چه حرف میزنند
و واقعا خدا کند کار هیچ بنده ای به دور باطل نکشد
خدا نیاورد روزی که بفهمیم همه ی اصول درست را با راهی نادرست طی کرده ایم و به قضایای متناقض رسیده ایم
حداقل اگر هم ناگزیر گاهی اینطور می‌شود، زمانی بفهمیم که جای جبران باشد
خدا کند همه ی ما اصولمان اصل باشند و محکم نه قضیه هایی که سادگی شان باعث شده آنها را هم اصل حساب کنیم
اهدنا الصراط المستقیم
و به قولی دیگر: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد از هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت وهاب

امیر حسین در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۳:

کتاب کلیات شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
از انتشارات کتابخانه خیام
چاپ 1338 شمسی

۱
۱۹۸۰
۱۹۸۱
۱۹۸۲
۱۹۸۳
۱۹۸۴
۵۴۵۸