یاری که طریق ناز دارد
گر دل ببرد، که باز دارد؟
آن شوخ ز بهر کشتن ما
صد شیوه جانگداز دارد
در زلف بتان، مپیچ، ای دل
کاین رشته سری دراز دارد
بیچاره کسی که بر در تو
یک سینه و صد نیاز دارد
در گریه شوق، آستینم
از خون جگر طراز دارد
نی نی غلطم، خوش آنکه یاری
عاشق کش، و دلنواز دارد
کو باده و یار ساده امروز
صوفی نه سر نماز دارد
جانا، دل من به جانب تست
گنجشک هوای باز دارد
یک توبه کس درست نگذاشت
چشمت که هزاز ناز دارد
محمود سزد که نشنود پند
زیرا که در دلش ایاز دارد
بشنو که به وصف عشق، خسرو
گفت خوش و دلنواز دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه هر که زبان دراز دارد
زخم از تن خویش باز دارد
تا صحبت تو به ناز دارد
وز هرزه رویت باز دارد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.