گنجور

حاشیه‌ها

nabavar در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

گرامی عارفه
مرا به هیچ بدادی خلاف شرط محبت
هنوز با همه عیبت به جان و دل بخریدم
میگوید: مهر من به دلت نیست که مرا از خود راندی و ارزان فروختی {محبت نکردی }
ولی با این همه بی مهری تو ، از جان و دل خریدار توام
به هیچ بدادی # بخریدم است

شهرام لقایی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

حافظ در این غزل حالت کشف و شهود و ملاقات مولا را که در حالت رویا برای او رخ داده شرح میدهد:
1-آن ظهور الهی که چون زاهد خلوت نشین معمولا رخ به ما نمی نماید و ما را به زیارت خود مستفیض نمی فرماید دیشب بر خلاف روش معمول از روش و پیمان خود خارج شد و با پیمانه سرشار به سقایت ما از میخانه الهی پرداخت
2-من که از کشف و درک معانی و معارف الهی دور مانده بودم با این کشف و شهود به مسیر صحیح برگشتم
3-آن ظهور الهی که مقصد و مقصود ما از روز الست است به خواب من امد و مرا عاشق و دلباخته خود کرد
4-او در هیکل جوانی روحانی بر من ظاهر شد. چون روح انسانی ما ودیعه رحمان است با او اشنا هستم و با دیدن او هر چه غیر از او هست را فراموش کردم
5-وقتی جمال چون گل او را دیدم مثل بلبلی خرمن سوخته از خود بیخود شدم . وقتی چهره نورانی چون شمع او را دیدم چون پروانه ای از خود بیخود شدم
6-خدا را شکر که التماس و نیاز صبحگاهان و شامگاهان ما نتیجه داد و اشک ما به ثمر نشست
7-چشمان او مرا سحر کرد و من حول او به ذکر و ثنا پرداختم
8-اکنون قلب من به نور ظهور الهی روشن شده است قلب من متعلق به اوست و روح من متعلق به محبوب است

عارفه در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

میشه یکی معنی این بیت و بگه
مرا هـیچ بـدادی خـلاف شـرط محبـت

هنوزبا همه عیبت بـه جـان و دل بخریـدم

رفیعی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » چهلم:

و در این شعر چه زیبا و باشکوه,مولانا,غربت روح انسان در دنیای مادی را بیان میکند...شگفت انگیز و بی بدیل

کورش حمزه علی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۸ - نعت سوم:

بیت نخست مصرع دوم که ذکر شده سایه نشین چند بود آفتاب، تُویِ چند چاپ از واژه ی پرده نشین استفاده شده.
پرده نشین چند بُوَد آفتاب

ع.چاوش در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:

سلام خدمت مدیریت سایت
بیت هفتم اشکال نگارشی دارد و به جای «تو» ، «ت» آمده:
«پای در سلسله باید که همان لذت عشق
در ت باشد که گرش دست در آغوش کنی»
لطفا اصلاح گردد. با سپاس

بی نام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۶ - تفسیر رجعنا من الجهاد الاصغر الی‌الجهاد الاکبر:

شرح و تفسیر بیت 1373
ای شهان ، کشتیم ما خصم برون / ماند خصمی زو بتر در اندرون
ای شاهان طریقت ، ما دشمن بیرونی را کشتیم ولی از آن بدتر ، دشمنی است که درونمان مانده است . [ از امام صاذق (ع) روایت است : پیامبر (ص) به گروهی که از جنگ بازگشتند فرمودند : ” آفرین به مردمی که پیکار کهین را انجام دادند . ولی پیکار مهین همچنان بر عهده آنان است . گفتند ای رسول خدا پیکار مهین چیست ؟ فرمود : پیکار با نفس اماره ” . اشاره است به مضمون حدیث « از پیکار کهین باز آمدید به پیکار مهین . این پیکار ، مبارزۀ بنده با نَفسِ امّاره خود است » ( احادیث مثنوی ، ص 14 ) ]
شرح و تفسیر بیت 1374
کشتن این ، کار عقل و هوش نیست / شیر باطن ، سخره خرگوش نیست
کشتن نفس اماره کار عقل و هوش جزوی نیست زیرا شیر باطن یعنی نفس اماره ، مغلوب خرگوش عقل و هوش جزوی نمی شود . [ فقط با تهذیب و تکمیل نفس و سلوک می توان از گزند نفس رها شد ]
شرح و تفسیر بیت 1375
دوزخ است این نفس و ، دوزخ اژدهاست / کو به دریاها نگردد کم و کاست
این نفس اماره به منزله دوزخ است و دوزخ بسان اژدهاست که هر چیز را به کام خویش اندر می کشد . زیرا که لهیب آن با هیچ آبی کاستی نمی گیرد . [ صوفیه و عرفا منشاء اوصاف ناپسند آدمی را نفس اماره گویند . چنین برداشتی مستند به قرآن کریم است . دوزخ در نزد مولانا ، تجسم احوال و اخلاق ناپسند است . و چون آتش نفس محسوس نیست پس آنرا با آب های معمولی نتوان تسکین داد . ملا صدرا گوید : مراد از آتش دوزخ ، دوری و بعد از رحمت حق تعالی است . (الشواهد الربوبیة ، ص 302) ]
شرح و تفسیر بیت 1376
هفت دریا را برآشامد ، هنوز / کم نگردد سوزش آن خلق سوز
دوزخ مردم سوز نفس اماره ، اگر هفت دریا را به کام خود در کشد . باز هم سوز و عطش آن کاستی نگیرد . [ عدد هفت در اینگونه موارد نشان دهنده کثرت است نه عددی خاص . بعضی از شارحان منظور از هفت دریا را هفت صفت رذیله نفس دانند . محمدرضا لاهوری گوید : ارباب حقایق گویند که نفس بر صورت دوزخ است و آن را هفت صفت بدین نام هاست . کبر ، حرص ، شهوت ، حسد ، غضب ، بخل و حقد . ]
شرح و تفسیر بیت 1377
سنگ ها و کافران سنگدل / اندر آیند اندر او زار و خجل
سنگ ها و کافران قسی القلب ، زار و شرهنده بدان دوزخ درآیند . [ اشاره است به قسمتی از آیه 24 سوره بقره ” بترسید از آتشی که هیزمش مردمان اند و سنگها که برای کافران فراهم آمده است ” برخی از مفسران سنک را کنایه از اصنام و بتان بت پرستان دانند و برخی گفته اند که ذکر سنگ در این آیه ، مبین مهیب بودن آتش دوزخ است زیرا سنگ نمی سوزد مگر در آتشی مهیب و پر لهیب . (مجمع البیان ، ج اول ، ص 63 و 64 و ابوالفتوح رازی ، ج اول ، ص 99) ]
شرح و تفسیر بیت 1378
هم نگردد ساکن از چندین غذا / تا ز حق آید مر او را این ندا
دوزخ حتی از این همه غذا هم سیر نمی شود و آرام نمی گیرد تا اینکه ندایی از بارگاه حق به او رسد . ( ادامه در بیت بعدی)
شرح و تفسیر بیت 1379
سیر گشتی سیر ؟ گوید : نی هنوز / اینت آتش ، اینت تابش ، اینت سوز
ای دوزخ آیا سیر شدی ؟ دوزخ گوید : نه ، هنوز سیر نشده ام . اینست آتش تو ، اینست تابش تو ، اینست سوزندگی تو .
شرح و تفسیر بیت 1380
عالمی را لقمه کرد و در کشید / معده اش نعره زنان هل من مزید
آن دوزخ جهانخوار عالمی را یک لقمه کرد و به کام خویش فرو کشید و معده اش همچنان فریاد می زند . آیا بیشتر از این نیست . [ اشاره به آیه 30 سوره ق . ” روزی که به دوزخ گوییم : آیا سیر شدی ؟ دوزخ گوید : آیا بیشتر این هست ؟ ” ]
شرح و تفسیر بیت 1381
حق ، قدم بر وی نهد از لامکان / آنگه او ساکن شود از کن فکان
حق تعالی از عالم لامکان ، قدمش را بر دوزخ می نهد و بی درنگ بنا به فرمان او ، آن دوزخ ساکن و آرام می گیرد . [ ماخوذ است از حدیث ” به دوزخ گفته آید : آیا سیر شدی ؟ گوید : آیا زین بیش نیست . پس پروردگار پاک و برتر ، قدم خود را بر آن نهد . در این حال دوزخ بانگ همی آرد . بس است بس است ” استناد قدم ( = گام ) به خداوند استنادی مجازی است ولی فرقۀ مُجَسّمِه آن را اِسنادی حقیقی گرفته اند . لاهوری آن را نزول رحمت تعبیر کرده است . (مکاشفات رضوی ، ص 103) . انقروی « قدم حق » را ارادۀ پروردگار و یا ارادۀ انبیاء و اولیاء گرفته است . ]
شرح و تفسیر بیت 1382
چونکه جزو دوزخ است این نفس ما / طبع کل دارند جمله جزوها
از آنجا که نفس اماره به دوزخ تشبیه شده است و همانگونه که جزو ، تابع کل است . پس نفس اماره نیز صفت ذوزخ دارد . [ ملاصدرا گوید : دوزخ یک حقیقت کلی دارد و آن دوری از رحمت خداوند است و مثال های جزیی آن ، آرزوها و نفس های تاریک و سینه های تنگ است . (رساله عرشیه ، ص 276) .
شرح و تفسیر بیت 1383
این قدم حق را بود ، کو را کشد / غیر حق ، خود کی کمان او کشد ؟
خموشی این دوزخ سوزان ، تنها به واسطه قدم حق است که آن نفس اماره را نیز می کشد . زیرا جز خداوند چه کسی می تواند کمان آن نفس را بکشد ؟ یعنی به مقابله با او خیزد . آتش نفس ، خاموش شدنی نیست مگر به لطف حق تعالی . هر گاه جذبه عشق الهی ، بر دل شخص افتد او از بند نفس رها می شود . چنانکه در بیت 27 همین دفتر گوید : هر که را جامه ز عشقی چاک شد / او ز حرص و جمله عیبی پاک شد .
شرح و تفسیر بیت 1384
در کمان ننهند الا تیر راست / این کمان را ، بازگون کژ تیرهاست
تیری که در کمان نهند باید راست باشد تا به هدف اصابت کند و این کمان نفس ، تیرهای کج دارد . [ تیر کج به هدف نرسد . همینطور اگر اغراض نفسانی بر آدمی چیره شود آدمی را به مقصد نرساند ]
شرح و تفسیر بیت 1385
راست شو چون تیر و ، وا ره از کمان / کز کمان ، هر راست بجهد بی گمان
پس برای آنکه از کمان نفس وارهی باید راستی و درستی اختیار کنی . چه تیری که در کمان راست بگذارند رها می شود . [ مراد مولانا از «راست شدن» به اعتدال سلوک کردن است . نه همچون رهبانان شهوات را سرکوب کن و نه همچون اباحیان اسیر شهوات شو ]
شرح و تفسیر بیت 1386
چونکه وا گشتم ز پیکار برون / روی آوردم به پیکار درون
چونکه از پیکار و نبرد با دشمن بیرونی بیاسودم . اینک به نبرد با دشمن درونی می شتابم .
شرح و تفسیر بیت 1387
قد رجعنا من جهاد الاصغریم / با نبی ، اندر جهاد اکبریم
ما آن گروهی هستیم که از پیکار کهین ، یعنی نبرد با کفار باز گشته ایم و اکنون همراه با حضرت نبی اکرم (ص) در پیکار مهین هستیم . یعنی با هوای نفس می ستیزیم .
شرح و تفسیر بیت 1388
قوت از حق خواهم و توفیق و لاف / تا به سوزن برکنم این کوه قاف
برای آنکه کوه قاف را با سوزن بر کنم از خداوند نیرو و توفیق و تدبیر می خواهیم . [ لاف در لغت به معنی «ادعای بی اساس» است ولی در اینجا به معنی «تدبیر و چاره سازی» آمده است . کوه قاف کنایه از نفس اماره و سوزن کنایه از دشواری اصلاح نفس از طریق ریاضت است . ]
شرح و تفسیر بیت 1389
سهل شیری دان که صف ها بشکند / شیر آن است آن که خود را بشکند
آن شیری که در پیکار ، صفوف دشمن را در هم می شکند و حریف را شکست می دهد . کارش را آسان بدان . شیر حقیقی آن شیری است که نفس اماره خود را در هم شکند و خود را از زندان خود بینی برهاند . [ شکست دادن دشمن از آنرو که عملی مشهود و آشکار است . نفس را ارضاء می کند . چه بسا این قبیل مجاهدان در نگاه مردم به عنوان قهرمان رشید و دلاور بی باک شناخته شوند و همین آنان را سرمست گرداند . اما پیکار با نفس چون امری پوشیده است . ارضاء نفسانی به همراه ندارد و چه بسا تلخ و ناگوار هم باشد . از اینرو یلان این عرصه اندک شمارند . ]

nabavar در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:

اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید
عجب مدار که همدرد نافه ختنم
در پاسخ یه یاران گنجوری که گفته اند: آهوی ختنم درست است نه نافه ی ختن:
نافه ی ختن شوق بازگشت به موطن اصلی خود ، ختن دارد چنانکه حافظ نیز آرزوی رفتن به گلشن رضوان دارد:
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم.
به قول مولوی:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
حافظ نیز درین غزل روزگار وصل را آرزو دارد، مانند نافه که هم درد اوست و در آرزوی وصل به مام وطن ش

نوید در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۳۹:

سلام دوست عزیز،
در وادی عرفان، غم به واسطه ایجاد قرب به درگاه پروردگار از اجر و ارزش بالایی برخوردار هستش.
بی‌سامانی هم نتیجه تسلیم و فنا در وادی عشق هستش.

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:

در مصرع عجب مدار که همدرد نافه ختنم
نافه ختن نمی تواند صحیح باشد
چون درد مال آهو است که از خون نافش درد دارد
حافظ می گوید اگر از خون دلم بوی شوق می آید تعجب نکن چون من هم مثل آهوی ختن دردی دارم و این درد عشق به خوشبویی مشکی ختن تشبیه شده است.
صحیحش این است:
عجب مدار که همدرد آهوی ختنم

امیر.ع.اعرابی در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » شراب بوسه:

همان " می افشاند" درسته ..نون ودال ساکن ..ماضی استمراری
...می افشانند غلطه وزن خراب میشه

مسعود اسدپور در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

سلام به نظرم فاصله گذاری کلمات این بیت باید این گونه باشد:
داغ معماری اشکم که به یک لغزیدن
عافیتها شد ازین آبله بر پا، برپا
یعنی اخر بیت یکی "بر پا" و دیگری "برپا" ست

لیلی رابربند در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۶:

هرکسی مسئول و‌مسبب جایگاهی که درش قرار داره ، خودش خواسته هیچ جبر وتقدیری در کار نیست

لیلی رابربند در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۶:

جناب شیخ اجل درست فرمودند هرکسی هرکجا که هست لیاقتش دقیقا همان جایگاه است

الهام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۵:

به نظر شما سمین خلعت ثمین در خوانش حکایت درست است؟ چراکه این سمین به معنی چاق و فربه است و آن ثمین به معنی گران و باارزش. شاید بهتر است بعد از سمین مکث شود و دوباره خوانده شود اینگونه که ابلهی را دیدم سمین (چاق)، خلعت ثمین (گران) بر تن و ... ممنون از شما
---
پاسخ: با تشکر از راهنمایی شما خوانش تصحیح شد.

ارتا دخت در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

عالی واقعا عالی من عاشق هنرمندی مثل آقای شهریار هستم

میلاد در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:

هرچقدر هم از واژه هایی نظیر دکتر در پیشوند و پسوند اسامیتون استفاده کنید باز هم سر سوزن حقی ندارید ک اینقد راحت راجبه استاد شجریان صحبت بکنید
هروقت از لحاظ فهم و درک شعر و موسیقی به حد استاد لطفی رسیدید بیاید راجبه استاد شجریان نظر بدین
ای کاش گنجور حاشیه نویسی نداشت تا نوشته های بعضی دکتر و فیلسوف مانند رو هیچوقت نمیدیدم
شجریان با امثال مشیری و سایه نشست و برخاست داشته ینی شما ب اندازه مشیری و سایه از ادبیات و شعر سر درمیارین دکترهای ارجمند؟
اگر از لحاظ مفهوم شعر این تغییر امروز ب امشب مشکلی داشت مطمئنا این اساتید ب استاد شجریان گوشزد میکردن
در آخر هم بگم لطفا سمعک هاتونو درست کنید! استاد واژه‌ی 'چنبر' رو میگن ن شهوت!!! خدا ب داد ادبیات ایران برسه با وجود همچین دکتر و فیلسوف هایی

همیرضا در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:

لمّا رَأَت بَینَ یَدَی بَعلِها
شَیئاً کَأرخیٰ شَفَةِ الصّائِمِ
تَقولُ هذا مَعهُ مَیّتٌ
وَ اِنَّما الرُّقْیَةُ للنّائِمِ
ترجمهٔ ابیات عربی به نقل از شرح استاد خزائلی: چون آن زن در پیش شوهر خود چیزی سست و فرو افتاده تر از لب روزه‌دار دید گفت: این که با اوست مرده‌ایست و فقط برای خفته تعویذ و افسون سودمند تواند بود نه برای مرده.

۱
۱۹۷۸
۱۹۷۹
۱۹۸۰
۱۹۸۱
۱۹۸۲
۵۴۵۸