یا رب من بدانمیچیست مراد یار من
بسته ره گریز من برده دل و قرار من
یا رب من بدانمیتا به کجام می کشد
بهر چه کار می کشد هر طرفی مهار من
یا رب من بدانمیسنگ دلی چرا کند
آن شه مهربان من دلبر بردبار من
یا رب من بدانمیهیچ به یار می رسد
دود من و نفیر من یارب و زینهار من
یا رب من بدانمیعاقبت این کجا کشد
یا رب بس دراز شد این شب انتظار من
یا رب چیست جوش من این همه روی پوش من
چونک مرا توی توی هم یک و هم هزار من
عشق تو است هر زمان در خمشی و در بیان
پیش خیال چشم من روزی و روزگار من
گاه شکار خوانمش گاه بهار خوانمش
گاه میش لقب نهم گاه لقب خمار من
کفر من است و دین من دیده نوربین من
آن من است و این من نیست از او گذار من
صبر نماند و خواب من اشک نماند و آب من
یا رب تا کی می کند غارت هر چهار من
خانه آب و گل کجا خانه جان و دل کجا
یا رب آرزوم شد شهر من و دیار من
این دل شهر رانده در گل تیره مانده
ناله کنان که ای خدا کو حشم و تبار من
یا رب اگر رسیدمی شهر خود و بدیدمی
رحمت شهریار من وان همه شهر یار من
رفته ره درشت من بار گران ز پشت من
دلبر بردبار من آمده برده بار من
آهوی شیرگیر من سیر خورد ز شیر من
آن که منم شکار او گشته بود شکار من
نیست شب سیاه رو جفت و حریف روز من
نیست خزان سنگ دل در پی نوبهار من
هیچ خمش نمیکنی تا به کی این دهل زنی
آه که پرده در شدی ای لب پرده دار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای به دو چشم نرگسین آفت روزگار من
طرهٔ بیقرار تو برده ز من قرار من
گرچه خمار وصل تو گشت ملازم سرم
هم به شراب لعل تو، دفع شود خمار من
ای یمنی ستاره بر آرزوی مه رخت
[...]
باز نگار می کشد چون شتران مهار من
یارکشی است کار او بارکشی است کار من
پیش رو قطارها کرد مرا و می کشد
آن شتران مست را جمله در این قطار من
اشتر مست او منم خارپرست او منم
[...]
آفت زهد و توبه شد ترک شرابخوار من
یار گر اوست، کی شود توبه و زهد یار من؟
باده هجر خوردنم، رنج خمار در تنم
جز ز حلاوت لبش نشکند این خمار من
ای چو تویی نخاسته پهلوی من نشین دمی
[...]
گل ز خجالت آب شد پیش رخ نگار من
سرخ برآمد از حیا لاله ز شرم یار من
مست جمال خود کند عالم امر و خلق را
برقع اگر برافکند ساقی گلعذار من
مست شراب آرزو، کی رهد از خمار غم؟
[...]
ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من
صد پی اگر جفا کند، صدق و صفاست کار من
خسرو بی نظیر من، حاکم من، امیر من
دلبر ناگزیر من، باغ من و بهار من
نور من و سرور من، حاضر من، حضور من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.