شمارهٔ ۸ - در ستایش دو علت ایجاد و دو مایه خلقت بنی آدم النبی الاکرم و الولی الافخم صلوات الله علیهما
بزرگ مایه ایجاد قادر ازلی
ز نور پاک جمال محمد است و علی
ز نور پاک جمال محمد(ص) است و علی(ع)
بزرگ مایه ایجاد قادر ازلی
دو دست کار کنند این دو دستیار وجود
از این دو دست قوی دستگاه لم یزلی
به صورتند دو لیکن به معنی اند یکی
مبینشان دو که باشد دو بینی از حولی
بکوب حلقه طاعت در مدینه علم
کننده در خیبر به بازوان یلی
چو در گشوده شد آنگه به شهر یابی راه
بلی، بری به نبی راه با ولای ولی
نبی کند ز ولی قصه چون گلاب ز گل
ببو به صدق و رها کن طبیعت جعلی
زمانه گرچه سر ابتذال دین دارد
چگونه غیرت حق تن دهد به مبتذلی
گرفتم آنکه شود در زمانه منکر نور
عنان دل سوی ظلمت کشاند از دغلی
چو آفتاب فروزان ز شرق کرد طلوع
شود چه عاید خفاش غیر منفعلی؟
بود محال کزین بادها فرو میرد
چراغ طلعت حق، با کمال مشتعلی
خدیو آیین یعسوب دین که چرخ برین
بر رهیش ز خورشید دوخته حللی
نسیم تربیت او بود که در مه و سال
کند به باغ گهی عقربی گهی حملی
شراب تقویت او بود که در شب و روز
کند به کام گهی حنظلی گهی عسلی
چو بندگی طلبید از فلک دو دست قبول
به سینه زد که لک الحکم والا طاعة لی
کنند هر دو ز یاقوتی ادعا لیکن
چه مایه فرق که از اصلی است تا بدلی
دو کوکبند فروزنده لیک چندین فرق
میان عالم برجیسی است با زحلی
به جز ولایت او قصد حق نبد ز الست
به کاینات که گفتند در جواب بلی
شها مدیح تو واجب شده است «عمان » را
ز جان و دل نه به ذکر خفی و بانگ جلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مراست عشقی افتاده با تو ، لم یزلی
غزل تو گویم ، که لایق غزلی
ز حکم لم یزلی عشق تو رسید بمن
چگونه دفع توان کرد حکم لم یزلی ؟
منم که در همه عالم بعاشقی مثلم
[...]
جلال دین نبی پادشاه شرق علی
که از شجاعت و از جود چون علی مثلی
ز نسل شاه حسین بن ذوالفقاری و هست
سر حسام ترا سهم ذوالفقار علی
بنور عدل تو آراسته است ملکت شرق
[...]
زهی زقد و رخت سرو و لاله را خجلی
به سرو عقل ربایی به لاله دل گسلی
به سرو برگذری سرو را بود خواری
به لاله در نگری لاله را بود خجلی
به باغ اگر نرسد سرو، سرو را عوضی
[...]
اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی
ببینی آنچ نبی دید و آنچ دید ولی
خدا ندانی خود را و خاص بنده شوی
خدای را تو ببینی به رغم معتزلی
اگر تو رند تمامی ز احمقان بگریز
[...]
بر آن سری که دل مستمند ما بخلی
اگر به دل برهم از تنم به جان بحلی
تو را رسد که اگر که بر قبیله ی آدم
به حسن ناز کنی حق به دست توست بلی
به بوسه ای ز تو راضی نبوده ایم بیار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.