گنجور

حاشیه‌ها

نیما فریدونی در ‫۵ سال قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۵:

ببخشید اشتباه خطاب کردم،جناب خورگویی درست فرمودن از نظر بنده

نیما فریدونی در ‫۵ سال قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۵:

سلام
دقیقن بسکلد به معنی کشیدن و بکسل کردن به گفته‌ی شما (جناب داریوش)درست هست و نشان از قدرت دیوانگی میده شعر که صد لنگر را میتواند بکشد

حمید کاوه در ‫۵ سال قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:

غلامحسین درویش خان که به زور به باغ شاهزاده شیراز بهمراه تارش رفت در آنجا در روز اول این شعر را در اطاق ته باغ یافت ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این بعد از این میزان خود شو تاشوی موزون خویش

علی در ‫۵ سال قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

سلام از رضا ساقی ممنونم

عماد یزدی در ‫۵ سال قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰۷:

استاد جواد یساری بیت اول این شعر را با کمی تغییر در اغاز اهنگ سپیده دم خوانده‌اند

برگ بی برگی در ‫۵ سال قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند

غزل را علاوه بر جنبه تاریخی می‌توان از دیدگاهِ عرفانی نیز بررسی کرد و اینچنین غزلسرایی هایِ چند وجهی فقط از عهده حافظ بر می آید. امروزه هم بسیار می شنویم که گره در کار افتاده است و انسان دست به هر کاری میزند گشایشی در امور پیش نمی آید و این امور نه تنها مادی و دنیوی بلکه امور معنوی را نیز شامل میشود و در این حالت اتصالی با عالم غیب پدید نمی آید، علت میتواند این باشد که انسان از روی فکر و ذهن دعا و نیایش و عبادت میکند و نه با حضور و فارغ از ذهن. حافظ میفرماید در این حالت انسان درِ میکده را بر رویِ خود بسته و خود را از می ایزدی محروم نموده، پس چاره کار گشودن در میخانه است که با خلوص نیت در بندگی انسان ، در رحمتش بر روی او باز شده و از باده خرد حضرتش بهره مند خواهد شد .
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
دل زاهد خود بین دلی میباشد که به طمع بهشت و نعمات آن عبادت میکند و به امید شراب طهور در جهان دیگر است اما سالکِ عاشق ، این شراب طهور را در همین جهان از خدا درخواست میکند و قصد آن دارد تا در همین زندگی ناسوتی به خدا زنده شده و با او یکی شود پس حضرت دوست برابر خواست زاهد خود بین منبعِ میِ محبت و خرد را بر روی او می بندد و همان نسیه ای که او باور دارد را به او میدهد اما حافظ اهل نسیه نیست و آن را نقدا از حضرتش طلب میکند ، پس زندگی یا خداوند به او اطمینان میدهد که میکده مورد نظرِ او را بنا بر طلبش باز و شرابِ عشق و خرد ایزدی را در همین جهان به او خواهد داد.
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
رندِ صبوحی زده یعنی عاشقِ زیرک و چالاکی همچون حافظ که در صبحگاهِ زندگیِ این جهانیِ خود از خواب بیدار و با نوشیدنِ شرابِ عشق، دلش باصفا و از همه پلیدی ها صاف و به عشق زنده شده است پس بوسیله کلید دعا که همان احساس نیاز و درخواست از آن مفتح الابواب میباشد، درهای بسیاری بر او گشوده و گره ها در دو بعدِ مادی و معنوی بر او باز خواهند شد .
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند

دخترِ رَز کنایه از شرابِ انگوری و اینجهانی ست، پس‌ حافظ میفرماید با دریافت این می معنوی که ذکرِ آن رفت دیگر نیازی به می انگوری برای مست شدن به چیزهای این جهانی نمی باشد و به شراب تعلقات دنیوی تعزیت بگویید چرا که برای حافظ و انسان بهرمند از شراب محبت و معنویت ، تعلق خاطر به شراب انگوری که نماد دلبستگی ها و شهوات دنیوی میباشد ضرورتی نداشته واز این پس برایِ او مرده است، پس باید نامه تعزیت یا عزاداری آن را امضاء کرد و با این مرگ و تعزیت ، مغبچگان که می ناب ایزدی را برای سالکان و عارفان مهیا میکنند برای رونق کارشان شادمان شده و زلف می گشایند، زلفِ دوتا یعنی دویی و تفرقه، در مقابلِ زلفِ گشاده که از کثرت به وحدت و یکتایی رسیدن(یک زلف) است.
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب
تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند
میفرماید اگر شادی از بین انسانها رخت بربسته و نوای زندگی بخش چنگ به گوش نمی رسد به دلیل مرگ می ناب و بسته شدن میخانه توسطِ خویشتنِ انسان است پس باشد که حریفان (سالکان و رهروان راه عشق) همه خون یا دردهای ناشی از هم هویت شدگی های با چیزهای این جهانی را بگشایند یا از چشمآن خود جاری کنند و از خود بزدایند . یعنی که شهوات دنیوی و پیامدهای آن از چشم انسان بیفتد. بریدنِ گیسو کنایه از سوگواری ست اما به دلیلِ مرگِ میِ ناب و بسته شدنِ میخانه عشق توسطِ شخصِ انسان.
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
و حافظ برای اسیران شراب شهوات دنیوی دعا میکند که اگر آنها در میخانه عشق را به روی خود بسته و خود را از می ایزدی که همان آبِ خرد زندگی میباشد محروم کردند ، پس خدایا روا ندار بر آنها که با تزویر و ریا کاری بخواهند ادعای رسیدن به تو را داشته باشند والبته که این امری محال میباشد، پس با لطف خود آنان را نیز طالب می خود بگردان تا به تو زنده شوند .
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
زنار گشودن به معنی افشا راز و رسوا نمودن کسی میباشد ، خرقه در اینجا به معنی هویت و جهان بینی میباشد و میفرماید ای حافظ تو با این جهان بینی که داری میبینم که فردا ی نه چندان دور با دغا و مکاری تو را به خیال خود رسوا میکنند . به گمانم  مراد او اتهامات شراب خوارگی و پیروی از شهوات دنیوی میباشد که دیروز و امروز به این نگینِ انگشتریِ شعر و ادب زده و جفا کارانه و سهوا یا عمداََ فرزانه ای چون او را به گونه ای که خود میخواهند معرفی میکنند .
شاید جناب حافظ این جفا کاری را عامدانه میداند چرا که به دغا این کار را میکنند. از ساحت حضرتش طلب بخشش میکنیم که او را نشناخته  و با معیارهای خود سنجیده  و قضاوت می‌کنیم

زیبا روز در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۵:

بهتر از این کرم بود؟جرم تو را گنه تورا
یعنی همانند حضرت آدم ادب داشته باش و خود را مسئول نافرمانی و خوردن از میوۀ دانش بدان
حواندن شعر با صدای مخمد بینش
پیوند به وبگاه بیرونی

الهام در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:

این شعر توسط آقای فرهاد لقایی اجرا شده است
لینک مربوطه
پیوند به وبگاه بیرونی

روزبه در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰ - خون سیاووش:

سه بیت زیر هم در چاپ اصلی هست که این‌جا جا افتاده:
2. دوش شب در خلوت گیسوش به پایان آمد / امشب از زلف سخن تا به سحر دوش کنیم
3. دل بیمار نتابد تب آن نرگس مست / مگر از شربت لعلش شکری نوش کنیم
10. از درِ توبه خطا پیشه دلا عذر گناه / عرضه با شاه گنه بخش خطاپوش کنیم
چاپ 1342 - کتاب‌فروشی خیام

روزبه در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰ - خون سیاووش:

بیت پنجم "اهل" دل صحیح است.
دیوان شهریار چهار جلدی - چاپ 1342 - کتاب فروشی خیام

Milad در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:

لطفا اصلاح کنید
این شعر خیلی اشتباه نوشته شده

حامد داراب در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

مصراع دوم از بیت سوم: دُر نیست دَر است، اینگونه خوانده می‌شود: ز لعل، دَر بر هر سنگ دامنی است مرا.

پیمان در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:

بهتر است به جای "روی زبان من"، نوشته شود "روی و زبان من"
همچنین به جای "گرچه تب استخوان من" نوشتا شود "گر چو تب استخوان من"

ماردین در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:

بنظرم شش بیت بعد از بیت دوم مولوی گفته و منظور از شش جهت شش لذت اصلی هست مثل خوردن و کلام و فکر وزیبایی صورت و ...که عقل قادر به دیدن انها هست ودل دنبال کسب لذت دیگری هست که انچه نادیدنیست ان بینی

مولانای زردتشت در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را:

در مثنوی چاپهای قبل از سال 1357
بیت چنین می باشد
داشت شه وزیری مکار و ره زن ،عشوه ده
کو بر آب از مکر بر بستی گره
از جای درست بخوانیم تا درست بفهمیم و درست تر تبادل نظر کنیم
یزدان یگانه نگهدارتان

یعقوب زارع ندیکی در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:

این مصراع اشکال وزنی داره صورت صحیحش رو من نمیدونم ولی قطعا نباید در اصل غزل فروغی اشکال وزنی باشه:
مبدا تویی و منتها هم
با تشکر

یعقوب زارع ندیکی در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:

جسارتا به جای مگر در بیت زیر باید "و گر" باشه تا معنی درست بشه
اگر وصال میسر شود، مگر نشود
به جای پا ز پی او به فرق می‌پوی
در بیت آخر هم بهتره "خوناب" سر هم نوشته بشه تا خوندنش راحت‌تر باشه.
با سپاس

یعقوب زارع ندیکی در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:

به هر چه می‌نگرم جلوهٔ تو می‌بینم
به هر که میگذارم قصهٔ تو می‌گویم
جسارتا در مصراع دوم به جای می‌گذارم باید فعل " می‌گذرم" درست باشه.

یعقوب زارع ندیکی در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:

سید محسن عزیز
جسارتا احساس می‌کنم همین ضبط، خیلی درست‌تره
من که شیر بیشه را صیدم‌گهی دشوار بود
یعنی من که برای شیر بیشه هم گاهی صید کردنم دشوار بود.

یعقوب زارع ندیکی در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:

با عرض سلام و ارادت
نشانه‌گذاری در بعضی از کلمات، به درست‌خوانی و بالتبع درست معنی کردن شعر کمک شایانی می‌کنه. مثلا در بیت اول این غزل، اگر کلمه خمار رو دقیقا با تلفظ درستش؛ یعنی "خَمّار" بنویسیم مخاطب معمولی راحت‌تر به معنی شعر راه می‌بره.

۱
۱۹۳۲
۱۹۳۳
۱۹۳۴
۱۹۳۵
۱۹۳۶
۵۴۲۹