محمدمهدی حسنلو در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
سلام باتشکر از زحماتی که برای نشراشعار ایرانی میکشید ولی در تایپ این اشعار دقت بفرمایید ب تور مثال مصرع توخندان روتری یا من کی باشم نیست که باشم درسته که این اشتباه کوچک وزن شعررو بهم میریزه ممنون
باد صبا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱:
درود و مهر. به نظر ِِ این رهرو شاید مراد از "بخبخ" همان "بهبه!" باشد. قدیمها در گویش دزفولی به جای بهتر "بختر" میگفتند. نیز با کمی تخفیف شاید همان باخباخ ترکی به معنای "بنگر بنگر" باشد. والله اعلم به حقایق الامور!
حازم اسپندیار در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳:
در فارسی هرات برای توشک یا دوشک، نهالی گفته می شود. در نیم بیت «هرپیسه گمان مبر نهالیست» احتمال اینکه مراد از نهالی، توشک باشد نیز است.
یکی (ودیگر هیچ) در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:
به نام او
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
چو در مسیر عشق قرار گرفتی هیچ راهی که به سلامت از این ورطه خروج نمایی نخواهی یافت!
مگر یک راه و آن سپردن جان حیوانی و تشرف به روح انسانی است.
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
هدف از آمدن در این جهان یافتن او و دل سپردن به عشق اوست بنابراین بهترین لحظه در زندگی زمانی است که او را بیابی و دل در گرو عشق او بسپاری و در آندم هیچ عملی منطقی تر و به صلاحتر از این نیست.
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
ای ظاهربین ما را با ندای عقل و منطق دنیوی از این عشق مترسان زیرا که گرچه جسم خاکی ما در زمین است ولی خود واقعی ما ساکن شهر عشق است و در شهر عشق عقل دنیوی کاره ای نیست .
از چشم خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
ای ظاهربین چشم تو قادر به دیدن آنکه ما را با عشق خویش به قربانگاه می کشاند نیست و چون نمی بیند گناه آنرا به گردن طالع و گردش ستارگان و پدیده های ماورایی نسبت می دهد.
او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست
او را با چشم ظاهر بین دنیوی نمی توان مانند هلال ماه بوضوح و روشنی دید زیرا که تنها چشم معنابین قادر به رویت اوست.
بنابراین او خود را مقابل دیدگان هر نامحرمی هویدا نمی سازد.
فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
منظور از طریقه رندی بطور عام به معنای زیستن در دنیای ظاهری در عین آزادگی و وارستگی از هرگونه قید و بند قوانین و مناسک و زنجیرهای ذهنی است! (هر دینی و هر آیینی و هرگونه امید و خواهشی که از نفس بر می خیزد اگر در راستای رسیدن به عشق او نباشد بندی بر بند های آدمی افزون می کند حتی آرزوی وارستگی و سعادت اخروی نیز بدون عشق به او پرده ای است بر دیدگان و تا این حجاب ها برداشته نشود حقیقت آشکار نمی گردد.)
نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
دعا و التماس و شیون و زاری هیچ اثری در ارتقای مقام انسانیت ندارد و تنها راه تسلیم محض در مقابل خواست اوست که انسان را به معراج می برد.
فابلا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۰:
اخه من قربون تو بشم سعدی فدات بشم چقدر تو زیبااااااااااااا گفتی واقعا در و گوهر از دهانت میریزه .همیشه زنده و جاویدی.استاد سخن
سام در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:
گفتی که کیت بینم ای درّ خوشاب.....
سام در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶:
بیت آخر همان ‘پیر گشتیم ‘ صحیح است، دلیل اول آنکه در دیوان سنایی با مقدمه استاد بدیع الزمان فروزانفر که تاییدی بر معتبر بودن نسخه است با همین املا نوشته شده است.هر آنچه شاعر بگوید هم آنست چه صحیح بنظر آید و چه نیاید. نکته دیگر اینکه با توجه به مصراع اول همین بیت ، ،شاعر به صورت جمع (پیران را نزیبد)مورد خطاب قرار گرفته است و پاسخ شاعر هم به صورت جمع(پیران) بیان شده است. حتما دلیلی بر جمع بودن پیران وجود داشته وگرنه شاعر میتوانسته بطور مثال بگوید:
مرمرا گویی که در پیری نزیبد عاشقی
پیر گشتم در هوای تو جوانی چون کنم
مسکین غریب در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
دوستان چرا فکر میکنید علی بن ابی طالب ع فقط برای ما شیعیان هست و مولای اهل سنت نیست و چون مولوی سنی حنفی بوده این شعر نمیتونه در مدح امیرالمومنین باشه باید بگم در نظر بزرگان هیچ شاعری در طول تاریخ مانند مولانا مقام ایشان را بالا نبرده اند و برخی آنرا کفر تلقی کرده اند در آن شعری که میگوید باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ماله کفوا احد
این شعر نیز میتواند اشاره به امام باشد کما اینکه به شمس نیز میتواند باشد البته نمیتوان همه ابیات مولوی را در مدح شمس دانست شمس شعله ای بود که در نیستان مولوی افتاد نیستان از خود مولانا بود و او آتش عشق را میستاید نه صرفا شعله ای چون شمس
بهار شیرازی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۳۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۴ - مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی:
ادب دوستان عزیز
فطوبی لباب کبیت العتیق
حوالیه من کل فج عمیق
به چه معنی ست؟
مسعود در ۵ سال قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:
بیت هفتم و هشتم و نهم که استاد شجریان در آلبوم همایونمثنوی در گوشه دیلمان خواندند، باید گفت زیباترین آواز دیلمان موسیقی ماست. لباسی فاخر بر قامت سروده پرشور عراقی.
Vahid Vanbub در ۵ سال قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱:
فک میکنم خیام اشاره به دوران جوانی میکنه
زمانی که درگیر مسائل جنسی میشه انسان
خوی حیوانی قبل از و حس ندامت و پشیمانی بعد از که با خود آدم میگوید انسان دوباره خوبی میشوم و باز اسیر رنگو بو و احساسات میشه دوباره
Rewen در ۵ سال قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:
این ابیات وصفی از انسان کامل است. شاه کلید درک این شعرها برنامه های سید محمد حسینی است.
هیچکس بی نام در ۵ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:
دور سرت بگردم من مولانای من
ای دل و جان بنده تو بند شکر خنده تو
مریم در ۵ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:
با تشکر از جناب دکتر محمد ادیب نیا بابت حاشیه ی زیباشون... دمتون گرررم استاد
nabavar در ۵ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی:
گرامی ناشناس
تو زان کهای و ما ترائیم
تو متعلق به چه کسی هستی و ما به تو تعلق داریم
شاید تعلق خاطر
هرمز صدری در ۵ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:
توصیه می کنم به تذکر آقای ف . پرهام در مورد لحن خواندن شعر توجه نمایید. ابتدا من نیز چندین بیت را نادرست پنداشتم ولی با خواندن تذکر ایشان شرمسار شدم. این شعر نظامی بسیار پر مغز و پر معناست و بسیار از آن آموختم.
Kamran در ۵ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۷:
اگر می شود درباره آرایه های بیت دوم کمک کنید
داود در ۵ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:
نقل قولی از استاد خرم شاهی در کتاب حافظ نامه ایشان شنیدم که حافظ را کاملا انسان (با همه اوصاف انسانی خوب وبد)توصیف کرده بود نه انسان کامل .واز دکتر سروش دباغ هم شنیدم که شعرهای عرفانی حافظ متعلق به دورن جوانی ایشان وشعرهای غیر عرفانی ومعنی عرفی می وشراب وباده و..متعلق به حافظ متاخر ونه متقدم است.دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش/ زین دلیریها که من در کنج خلوت می کنم.یا چه شود گر من وتو چند قدح باده خوریم/ باده از خون رزان است نه از خون شماست.دیگر به این صراحت نمی شود از می انگوری صحبت کرد.یا بهره یک جرعه که آزار کسش در پی نیست/ زحمتی می کشم از مردم نادان که مپرس.اگر به حافظ عزیز سیاه وسفید نگاه نکمیم فهم مطلب چندان دشوار نیست.
mm در ۵ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۱:
معنی : فردا دست از علم خواهم کشید و به سراغ شراب میروم هفتاد ساله شدم امروز شادی نکنم کی بکنم
بابک بامداد مهر در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۲: