خلاف شرط محبت، چه مصلحت دیدی؟
که برگذشتی و از دوستان نپرسیدی؟
گرفتمت که نیآمد ز روی خلق آزرم
که بیگنه بکشی، از خدا نترسیدی؟
بپوش روی نگارین و موی مشکین را
که حسن طلعت خورشید را بپوشیدی؟
هزار بیدل مشتاق را به حسرت آن
که لب به لب برسد، جان به لب رسانیدی
محل و قیمت خویش آن زمان بدانستم
که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی
هزار بار بگفتیم و هیچ درنگرفت
که گرد عشق مگرد ای فقیر و گردیدی
تو را ملامت رندان و عاشقان سعدی
دگر حلال نباشد که خود بلغزیدی
به تیغ میزد و میرفت و باز مینگریست
که ترک عشق نگفتی، سزای خود دیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات دردناک شاعر نسبت به محبوبش میپردازد. شاعر از محبوبش میپرسد که چه نیازی به دوری از او داشته که بدون مشورت با دوستان، از او دور شده است. او در مییابد که محبوبش با این کار، ارزش خود را پایین آورده و دلهای بسیاری را به حسرت زده است. شاعر احساس میکند که تلاشهایش برای حفظ عشق بیثمر بوده و در نهایت، محبوبش تنها به گناه خود فکر کرده و هیچ اهمیتی به احساسات دیگران نداده است. در پایان، شاعر به سرزنش محبوب پرداخته و میگوید که دیگر به او اجازه نمیدهد که دوباره از این خطاها بگذرد.
هوش مصنوعی: چرا برخلاف راهی که در دوستی و محبت پذیرفته شده، عمل کردی؟ چه نیازی دیدی که بدون اینکه از دوستان خبری بگیری، از آنها فاصله گرفتی؟
هوش مصنوعی: من تو را گرفتم و متوجه شدم که از روی آسیبی که به انسانها میزنی، شرم نمیکنی و از عذاب خداوند نمیهراسی.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات را بپوشان و موهای سیاهت را بپوش، آیا تو توانستی زیبایی چهرهات را مانند خورشید بپوشانی؟
هوش مصنوعی: هزاران عاشق بیدل منتظر بودند تا کسی با عشق و شوق به هم برسند، اما تو با رفتار و گفتارت، جان کسانی را که در انتظار بودند به لب آوردی.
هوش مصنوعی: من ارزش و جایگاه خود را زمانی متوجه شدم که تو برگشتی و ما را نادیده گرفتی و برایت بیاهمیت شدیم.
هوش مصنوعی: هزار بار به تو گفتیم که به عشق نپرداز، ای بیچاره، اما تو باز هم به آن روی آوردهای.
هوش مصنوعی: نمیتوانی دیگران را سرزنش کنی، زیرا خودت نیز در مسیر عشق و عشقورزی لغزیدهای.
هوش مصنوعی: او با تیغی بر سر عشق میکشت و میرفت، اما هر بار که برمیگشت، نگاه میکرد تا ببیند آیا به خاطر عشق ترک کردهای، و نتیجهاش را خود به چشم میدید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
وفا نکردی و پیوندِ عهد ببردی
به دشمنی من از دوستی بگردیدی
عفا الله آن که به کینش هلاک خواهی کرد
گر این که با منِ مسکین به مهر ورزیدی
هزار شب ز تو در خون نشستهام تا روز
[...]
چه جرم رفت که یکباره مِهر ببریدی
چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی
به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند
که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی
تو باز بر سر میدان عشق پای منه
[...]
چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی
چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی
به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند
که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی
هزار بار بگفتم که نشنوی زنهار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.