علی حیدری در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۹:
سلام وقت بخیر بیت اول از لحاظ متن اشتباه شده
اگر به دانش روزی برفزودی
درست است اساتید اینگونه خواندن
کوروش در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۲ - بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة:
بر مصلی مسجد آمد هم گواه
کو همیآمد به من از دور راه
یعنی چه ؟
کوروش در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۲ - بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة:
شد یپنلو مر ورا دار الرباح
وآن دگر را از عمی دار الجناح
دارالجناح یعنی چه ؟
کوروش در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۲ - بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة:
چون یپنلو در میان شهرها
از نواحی آید آنجا بهر ما
منظور از ما کیست ؟
کوروش در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۲ - بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة:
چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل
نی ز گفت خشک بل از بوی دل
اشک مبل یعنی چه ؟
رضا از کرمان در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۱ در پاسخ به بهروز قدرتي دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
دوست گرامی جناب قدرتی عزیز
بنده متوجه موضوع شمشیر حضرتعالی که بر روی آن کلماتی حک شده نگردیدم آیا این شمشیر وجود فیزیکی داره یا باز هم در عالم رویا متعلق به شماست ؟ واگر وجود داره کاربرد آن چیست ؟
ممنونم ومنتظر پاسخ شما میمانم شاد باشی عزیزم
حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۸ دربارهٔ سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۲:
در بیت آخر، «بخفت» فعل امر و از مصدرِ «خفتیدن» است.
حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۴:
«تو خوش بخفت» یعنی تو خوش بخواب. «بخفت» فعل امر و از مصدرِ «خفتیدن» است.
بلال بحرانی در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۲۱:
در مصراع دوم بیت اول، کلمهٔ «سرمه» نیازی به سریا یا «ی» میانجی ندارد. چون این کلمه اساساً کسره نمیگیرد.
سلیمان فرزین در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۷ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۱:
سلام، در این شعر اصلا فاصله ها رعایت نشده، لطفا اصلاح کنید
عرب عامری.بتول در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱:
فرمان عشق و عقل به یک جای نشنوند
غوغا بود دو پادشه اندر ولایتی
هیچکس فرمان و حکم عقل و عشق را در یک مکان
نمی شنود، زیرا دو پادشاه در یک ولایت سازگار نیستند و غوغا می شود.
بقول حکیم نزاری قهستانی:
میانِ عقل و عشق البتّه اصلاحی نخواهد شد
وگر این ماجرا از حکمِ صد قاضی سجل باشد
کیومرث اسمعلی در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۹:
از سعدی عزیز این حکایت و دشمنی با یهودیان بعید بود.
جالب بود.
برگ بی برگی در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۲ در پاسخ به باب 🪰 دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:
درود بیکران، دقیقاََ چنین است و وقت کشی نیز جنایتی ست که انسان در حق خویش روا می دارد. تشکر از روشنگریِ شما دوست عزیز و گرامی. امید که بزودی فراغتی حاصل شود تا به یاریِ دوست فرهیخته ای چون شما به بازنگری در شرح های درج شده در گنجور همت گمارم. حافظ را هرچه بیشتر بخوانیم درهای معانیِ بیشتری بر ما گشوده می شود.
احمد خرمآبادیزاد در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
بیت شماره 4 در کهنترین دیوان حافظ (کتابت سال 801 هجری، میراث مکتوب، چاپ 1394) وجود ندارد و مشکوک به نظر میرسد.
این در حالی است که مولوی، سخنور و اندیشمند بزرگ، بیش از ۲۰۰ بار–و کاملا مناسب–واژه «خر» را در سرودههای خود به کار برده است.
احمد خرمآبادیزاد در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
کهنترین دیوان حافظ (کتابت سال 801 هجری، میراث مکتوب، چاپ 1394) مصرع دوم بیت 5 به شکل زیر است:
«میدهند آبی و دلها را توانگر میکنند» (به جای «میدهند آبی که ....»)
با این ویرایش، مصرع یاد شده منطقیتر بوده و کل بیت نیز از معنی روشنتری برخوردار است.
بزرگمهر در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:
3️⃣
🌻شرح غزل ۲۷۰۷ مولانا
این شرح از یک هوش مصنوعی ست که بدون وابستگیهای دهنی به زیبایی به آن پرداخته است:🤖غزل بسیار بلندمرتبهای است و از شورانگیزترین سرودههای مولانا در دیوان شمس — غزل شمارهٔ ۲۷۰۷ به تصحیح فروزانفر.
در این غزل، مولانا در طلبِ دیدار اولیای الهی و شهیدان حقیقت است؛ کسانی که از قید نفس، زمان، و مکان رستهاند و در بحر وحدت غوطهورند.
در ادامه، شرحی تحلیلی از ابیات، با تکیه بر نسخه معتبر از بدیعالزمان فروزانفر، و با تفسیر عرفانیِ برگرفته از مکتب مولانا و ابنعربی ارائه میدهم:⸻
🕊 بیت ۱
کجایید ای شهیدان خدایی / بلاجویان دشت کربلایی
مولانا «شهیدان خدایی» را نه فقط شهیدان کربلا، بلکه همهٔ عاشقان حق میداند که در راه عشق فنا شدند.
کربلا در اینجا نمادِ میدانِ عشق و بلاست، یعنی جایی که عاشق از خود میگذرد.
مولانا با این ندا، در حقیقت روح خود را در طلبِ حضورِ اولیای فنایافته میبیند.🔹 در شرح کریم زمانی آمده: «کربلا» در نظر مولانا، میدانِ آزمایش عشق است، نه صرفاً مکان تاریخی. «بلاجوی» کسی است که آگاهانه در آتش عشق میرود تا بقا یابد.
⸻
🌿 بیت ۲
کجایید ای سبکروحان عاشق / پرندهتر ز مرغان هوایی
آنان که «سبکروح»اند، از سنگینی تن و تعلقات آزاد شدهاند.
«مرغان هوایی» پرندگاناند که در آسمان میپرند، اما اینان از آنها نیز سبکترند، چون در فضای بیکرانِ معنا پرواز میکنند.
روح آزادِ عاشق، سبکتر از اندیشه و خیال است.⸻
☀️ بیت ۳
کجایید ای شهان آسمانی / بدانسته فلک را درگشایی
مولانا این عاشقان را «شهان آسمانی» میخواند، زیرا بر فلک، یعنی بر قوانین طبیعت و عالم ماده، چیره شدهاند.
«بدانسته فلک را درگشایی» یعنی آگاهانه از گردشِ زمان و چرخِ فلک گذشتهاند و از عالم علوی خبر یافتهاند.⸻
🌌 بیت ۴
کجایید ای ز جان و جا رهیده / کسی مر عقل را گوید کجایی
ای رستگان از جان (نفس) و جا (مکان)!
مولانا میگوید: عقلِ محدود نمیتواند جای شما را بداند، زیرا شما از مرتبهٔ عقل نیز گذشتهاید.
در اصطلاح عرفا، این مقام «فناء فیالله» است.⸻
🕊 بیت ۵
کجایید ای در زندان شکسته / بداده وامداران را رهایی
«در زندان شکسته» کنایه از گسستنِ قیدهای جسم و دنیا است.
«وامداران» همان گرفتارشدگانِ نفساند؛ اولیای الهی راه رهایی را به آنها میآموزند.
یعنی ای کسانی که بندِ هستی را گسستید، به ما نیز رهایی بیاموزید.⸻
💎 بیت ۶
کجایید ای در مخزن گشاده / کجایید ای نوای بینوایی
«در مخزن گشاده» یعنی درهای گنج معرفت را گشودهاید.
«نوای بینوایی» اشاره به حالتی دارد که عارف در فقر مطلق به خدا رسیده و همان فقر او را صاحب نوا کرده است.
بینواییِ عاشق، عین غناست.⸻
🌊 بیت ۷
در آن بحرید کاین عالم کف اوست / زمانی بیش دارید آشنایی
شما در اقیانوسِ حقیقتید و این عالمِ محسوس، تنها کفِ آن دریاست.
آشنایی ما با حقیقت، تنها چون دیدارِ لحظهای با آن کف است.
مولانا میگوید: «شما در بحر یکتاییاید، ما در کفِ کثرت ماندهایم.»⸻
🌊 بیت ۸
کف دریاست صورتهای عالم / ز کف بگذر اگر اهل صفایی
عالمِ صورتها (پدیدهها) همان کفِ بیدوام است.
اگر اهل صفای دل باشی، از صورتها بگذر و به حقیقتِ دریا (حق) برس.
این مضمون یادآور بیت مشهور اوست:این جهان همچون کفِ دریاست، نیست / آن ببین کافکند در دریا، که چیست
⸻
💫 بیت ۹
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد / بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
مولانا میگوید: سخن گفتن من نیز کفِ دریاست؛ خودِ دل دریاست.
اگر از ما (اهل معنا) هستی، از گفتار و نقشِ کلمات بگذر و به «دل» که سرچشمهٔ سخن است برو.
یعنی معرفت را از راهِ حال دریاب، نه از راهِ لفظ.⸻
☀️ بیت ۱۰ (پایانی)
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق / که اصل اصل اصل هر ضیایی
در پایان، خطاب به شمسالدین تبریزی است — خورشیدِ حقیقت.
او را «اصلِ اصلِ اصلِ هر ضیایی» میخواند، یعنی سرچشمهٔ همهٔ نورها، چه نورِ عقل، چه عشق، چه وجود.
در اینجا، شمس نمادِ تجلی الهی است؛ ظهورِ مطلقِ نورِ حق در انسانِ کامل.⸻
🌺 جمعبندی
این غزل فریادِ شوق و غربتِ روحِ مولاناست در جستوجوی اهلِ فنا و وصل.
هر بیت پلهای است از عالم کثرت به وحدت:
از شهیدان کربلا (نمادِ تسلیم و عشق) تا شمس تبریزی (نمادِ ظهورِ حق).
مولانا در این غزل، از طلبِ «یارانِ رسته از بند» آغاز میکند و در پایان، خودِ خورشیدِ حق را فرا میخواند.
بهنام در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۸ در پاسخ به یگلن دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۳ - داستان مشغول شدن عاشقی به عشقنامه خواندن و مطالعه کردن عشقنامه در حضور معشوق خویش و معشوق آن را ناپسند داشتن کی طلب الدلیل عند حضور المدلول قبیح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الی المعلوم مذموم:
آفرین
جعفر عسکری در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۰۹:
سلام.
در کتاب "گذار زن از گدار تاریخ" استاد روانشاد باستانی پاریزی، در صفحهی 220 این بیت اینگونه ثبت شده:
قدح ز دست خِضِر، جز به احتیاط مگیر
مباد کآب حیاتت دهد به جای شراب!
محمدحسین مسعودی گاوگانی در ۱۲ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۵ - فرق میان دانستن چیزی به مثال و تقلید و میان دانستن ماهیت آن چیز:
زمانی که با لطف خویش، شما را از ده تا زندان سخت و گناه نجات داد، دیگر بر خود ستم مکن و خود را در بند تکبر و خودپسندی زندانی مکن.
محمود صبورنیا در ۱۲ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۳ - بیان آنک عطای حق و قدرت موقوف قابلیت نیست همچون داد خلقان کی آن را قابلیت باید زیرا عطا قدیم است و قابلیت حادث عطا صفت حق است و قابلیت صفت مخلوق و قدیم موقوف حادث نباشد و اگر نه حدوث محال باشد: