Mahmood Shams در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۴۰ در پاسخ به امیر Kan.an دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۴:
به قول جناب صائب تبریزی ✍️
در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
تیر کج چون از کمان بیرون رود رسوا شود
شما از فهم مسائل ساده ای چون عفاف و حجاب عاجزید
از سیاهه سطحی و تهی از خرد و تامل که نوشتید که در شأن پاسخ نیست و وقت تلف کردن چون پر واضح چیزی در چنته ندارید !!
فقط برای شما جاهلان عوام غرب زده و فریب خورده تهاجم فرهنگی عرض کنم که سر از فضای مجازی بیرون بکشید و تحقیق کنید در مورد تجاوز و تعرض و وضعیت زنان در غرب و انقلاب جنسی مستند ایکسونامی ببینید تا قدری به آگاهی نزدیک شوید! بروید دانشمندان و نخبگان و فیلسوفان خانم در همین قرن معاصر بخوانید و بشناسید و چشم باز کنید تا پوشش آنها را ببینید و نظرشان در مورد اسلام و حجاب مثل خانم دکتر طوبی کرمانی استاد فلسفه دانشگاه تهران و پروفسور مریم رزاقی آذر و دکتر بی بی فاطمه حقیر السادات و ... جستجو کنید به راحتی در دسترس ، یا سکوت کنید و آبروی خود را نبرید و حرف های پوچ و بی اساس امثال مسیح علینژادها و گلشیفته ها را تقلید و تکرار نکنید ، حجاب و عفاف فقط پوشش نیست یک سبک زندگی است !! اخلاق ، تعهد و وفا و عشق و پارسایی است ، بلعکس برهنگی و فحشا و سیگار و مشروب و خیانت را که در بسیاری از زنان از نمایش موی سر شروع می شود و در بسیاری به فساد و فحشا و تنوع طلبی ختم می شود )( آب که از سر گذشت چه یک وجب چه .... ) دلیل و سند آمار های تکان دهنده در کشورهای غربی ، درست مثل اعتیاد که نقطه آغاز آن در خیلی از افراد سیگار و قلیان است را از ساده اندیشی و جهالت پیشرفت و آگاهی تصور نکنید که تمام آمارهای تعرض و تجاوز و همجسبازی و اختلالات جنسی و فحشا و فرزندان تک والد و نابودی خانواده، ( تاسیس وزارت تنهایی در انگلیس و ژاپن ) تنهایی و خودکشی و بیماری های روحی و جسمی چون افسردگی و نا امیدی و ایدز و هپاتیت و .... را که همگی عواقب ولنگاری و پوشش آزاد است را از روی ناآگاهی و جهالت تکرار و تقلید نکیند!!
جای چرخیدن در فضای مجازی و سطحی نگری بروید مطالعه کنید کتاب وندی شیلت را بخوانید مستند ببنیند تحقیق کنید تا
از خواب غفلت و ساده لوحی و تصورات خام کودکانه بیدار شوید !
بابک چندم در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۸ در پاسخ به مهرناز دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
روز مخفف روزگار -> زمان/دوران/ اشاره به جهان هستی
"تو به جهان مرغ را دادی و"....
Mahmood Shams در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۶ در پاسخ به فرهاد فرخزاد دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۴:
حکیم فردوسی ✍️
#منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیدی رخم آفتاب
چنین داد پاسخ که #تهمینه ام
تو گویی که از غم به دو نیمهام
یکی دختِ شاه سمنگان منم
ز پشت هُژَبر و پلنگان منم
کس از #پرده بیرون ندیدی مرا
نه هرگز کس آوا شنیدی مرا
استاد شهریار ✍️
دارد متاع عفت از چار سو خریدار
بازار خودفروشی این چارسو ندارد
#دختر_ایرانی #زنان_ایرانی #عفاف #حجاب #پوشش #شخصیت #اصالت #فرهنگ #آگاهی
لطفا اجازه دهید بماند برای قضاوت تا عده ای جاهل از خواب غفلت بیدار شوند و بدانند عفاف و حجاب و حیا در زنان ایرانی تاریخی است و حتی قرن ها قبل از به دنیا آمدن فردوسی و ظهور اسلام ایرانیان باستان اهل حجاب و حیا و عفاف بوده و این یعنی اصالت و شخصیت و تمدن ایرانی ، نه صرفا برای بعد از انقلاب و به قول این هنرمند نما سطحی نگر به دستور فقیه و شیخ معاصر !!
هنوز درک و فهمی از حجاب ندارند بعد از خرد حرف می زنند
کجا کدام فقیه و مراجع تقلید گفته زن در کنج خانه بماند !!
اصلا یکی از دلایل و کارکردهای اصلی حجاب راحتی و آزادی زنان برای حضور در اجتماع و فعالیت در جامعه است که به دور از نگاه های جنسیتی و آزار و اذیت کلامی و تعرض و تجاوز باشد و آزادانه در بین مردان فعالیت کند !! کاهش آسیب های فردی و اجتماعی آماری که در غرب گواه است و همچنین خانم های بد حجاب با متلک و مزاحمت هایی که در فضای مجاری و حقیقی ( جامعه ) و آزار و اذیت ها روبرو هستند !! بعد فاحشه خانه هایی که در شهرهای بزرگ مخفیانه فعالیت می کنند و تنوع طلبی ها و آمار طلاق در دادگاه های خانواده بروید تحقیق کنید که چند درصد آنها را زنان کم حجاب تشکیل می دهند !! حجاب و عفاف فقط پوشش نبست یک سبک زندگیست به قول جناب حافظ هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست !! همه این موارد و آمارهای تجاوز و تعرض به زنان و بچه های بدون سرپرست و تک والد و سقط جنین و ایدز و هپاتیت و ... بخصوص در کشورهای غربی و بعضا در کشورهای اسلامی مثل ایران توسط عده ای که کلام خدا را نادیده گرفته همه گواه و دلیل است و مهری باطل بر یاوه گویی ها و مزخرفات روشنفکر نمایی و رد این افکار !! ضمن اینکه مریم میرزاخانی که مهاجرت کرد و در غربت و دور از وطن قبل از رسیدن به ۵۰ سالگی از دنیا رفت یک به صد است
از دانشمندان مخترع و متفکر و نام آور زنان ایرانی که با حجاب کامل در جهان درخشیدند و برای کشور و اسلام مایه مباهات و افتخار و سربلندی پرچم و تمدن ناب ایرانی اسلامی شدند!!
در این کشور اکثریت دانشمندان و شاعران و فیلسوفان مسلمان ارادتمند و عاشق دین و اسلام و حجاب و عفاف و حیا بوده اند که فطری و ذاتی است و در ضمیر هر انسان آگاه و عقل سلیم و روح و روان پاک از قرن چهارم تا قرن چهاردهم و معاصر بروید و تحقیق کنید تا از خواب غفلت و جهالت بیدار شوید !!
در تمام قرن ها شاعران بنام عشق و ارادت خود به اسلام و اهل بیت را نشان داده و در آثارشان موج می زند که بی شمارند
هرچند این حقیقت و واقعیت و روشنایی محض همچون آفتاب تموز خیلی ها رو سوزانده و می سوزاند و راهی برای گریز و پاسخی منطقی و مستدل نیست جز چرندیات و یاوه گویی و سخنان پوچ از سر غرض و مرض و بی جوابی مثل همین سیاهه بالا !!
به قول جناب حافظ
حافظ ( فرهاد ) از چشمهٔ حکمت به کف آور جامی
بو که از لوحِ دلت نقشِ جهالت برود !!.
از تقلید کورکورانه سبک زندگی غربی همین بس که
زمان کوتاهی قدم زدن در شهرهای بزرگ بخصوص تهران
آمار سیگار کشیدن و سگ گردانی زنان بی حجاب و مکشفه
خود گواه و استدلال قوی است و تایید بر این جهالت!!
که متاسفانه عده ای روشن فکر نما بعضا از روی ناآگاهی و جهل و افراد قلیلی از روی غرض و مرض خودنمایی و برهنگی را آگاهی و پیشرفت می نامند !!
دوستان روشنفکر نما بی خرد کافیست قبل از اظهار نظر و لفاظی و بازی با کلمات!! سری به آمار تعرض و تجاوز و آسیب های اجتماعی زنان در غرب بزنند و چهارتا کتاب بخوانید و چندتا مستند ببینید پیشنهاد می کنم از مستند #ایکسونامی و #شکارچی_مجازی و نویسنده های خارجی مثل وندی شلیت در مورد حجاب و پوشش زنان ایرانی در طول تاریخ شروع کنید !!
vafa در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
درود. بیت سوم چطور خوانده میشه؟
عین جیم در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵۵:
چه مضامین قشنگی تعبیه شده تو ابیات، واقعا دلپذیره❤
رازق در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:
ترجمهی ترکی توسط عبدالباقی گلپینارلی:
Ah, şu ben yok muyum? Ne de renksizim, ne de izimin tozu bile yok; kendimi ne vakit nasılsam öylece göreceğim
Dedin ki: Sırları dök ortaya; benim bulunduğum orta nerde, göster bana
Böylece hem hareketsizim, hem gidip durmadayım; şu canım ne zaman karara kavuşacak? Bilmem ki
Öylesine kıyısı bucağı bulunmayan şaşılacak bir denizim ki, denizim de kendisinde gark oldu gitti
Beni bu dünyada da arama, o dünyada da; bulunduğum âlemde ikisi de kayboldu
Yokluk gibi kâra da boş vermişim, ziyana da; kârsız, ziyansız, bir acayip kişiyim ben
Dedim ki: A can, bizim ta kendimizsin sen; dedi ki: Şu bulunduğum açıklık âleminde kendi de nedir ki
Öyleyse dedim, osun; hay dedi, sus, öylesine bir şeyim ben ki dile gelmeme imkân yok
Dedim ki: Dile gelmiyorsun, söze sığmıyorsun amma işte, seni dilsiz, sözsüz, söylemedeyim ben
Yokluktan Ay gibi doğdum, parladım; işte ayaksız olarak koşup duruyorum
Ne koşuyorsun, seyret de bak; bu çeşit ortadayım ben, fakat aynı zamanda gizliyim diye ses geldi
Tebrizli Şems’i gördüm ya; artık eşsiz bir denizim, görülmemiş bir inciyim, emsali bulunmaz bir hazineyim ben
مهرناز در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲ - در نعت پیغمبر اکرم:
کرده ناخن بُرای انگشتش
معنی این دو بیت رو لطف میکنید
سیب مه را دو نیم در مشتش
سیب را گر ز قطع بیم کند
ناخنه روشنان دو نیم کند
مهرناز در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
تو دهی صبح را شب افروزی
روز را مرغ و مرغ را روزی
مفهوم کلی بیت رو متوجه میشم اما روز را مرغ رو متوجه نمیشم
مهدی در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:
طبق نوشتهی استاد شفیعی کدکنی اصل این غزل از عطار است.
ahmad aramnejad در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹:
درود و عرض ادب در بین ششم
نه در زلف پریشانت منِ تنها گرفتارم/که دل در بند او دارد به هر مویی پریشانی
سعدی در مصراع نخست داشت با معشوق رودررو به عنوان مخاطب مغازله میکرد(زلف پریشانت) ناگهان در مصرع بعد چه شد که مخاطب بجای تو( او) شد؟
آیا تصحیفی در تایپ رخ داده است؟
علیرضا در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:
وه که دردانه ای چنین نازک در شب تار سفتنم هوس است - سفتن به معنای سوراخ کردن و ساییدن است منظور و هوس حافظ در این بیت رسیدن به "مقام اشک" به معنای رسیدن به حالتی از ارتباط عمیق و معنوی با خداوند است که در آن، گریه و اشک به عنوان ابزاری برای تسلی، پاکیزگی و ارتباط با معنویات، ارزشمند و مهم تلقی میشود. حافظ در اینجا با تعبیر و کنایه ای استادانه اشک ریختن در دل شب را به مرواریدی که پیوسته از چشم بیرون میریزد تشبیه کرده چرا که رازو نیاز در دل شب با خداوند موجب جلای دل می شود و روشنی آن به قطرات اشک از چشم منجر خواهد شد که مانند دانه های مروارید صیقل داده شده و از چشم انسان خارج میشود .وقتی انسان غرق در بحر عمیق معانی می شود حاصلش به دست آوردن مرواریدی ست گرانبها به نام اشک . در جای دیگراشک را به یاقوت و لعل تشبیه کرده من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنجها کی نظر در فیض خورشید بلند اختر کنم .حافظ اشک ریختن در دل شب را که از صفای دل و مدد باد صبا که همان مدد وتوفیق الهیست گنج میپندارد طبق آیه وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا ﴿۱۰۹﴾ سوره الاسراء و با صورت گریان فرو می افتند و این [قرآن] بر خضوعشان می افزاید.» بنابراین خضوع عامل نرمی دل و صفای باطنیست.امام صادق علیه السلام فرمودند :طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی التَّفَکُّرِ وَ الْبُکَاءِ روشنایی دل را جوییدم و آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم هوس حافظ بوالهوسی نیست دوستان سراینده این غزل ها دارای اندیشه پست و کوتاه نیست کلام حافظ از اندیشه بلند او سرچشمه می گیرد . غزلیات حافظ پر از نکات دقیق و عمیق عرفانیست که از قرآن الهام گرفته .البته میتوان دردانه نازک را استعاره از دل حقیقت بین عارف دانست که با ساییدن و صیقل دادن آن مروارید اشک حاصل میشود .یا اینطور عنوان کرد که با ریختن اشک در دل شب که منجر به خضوع و خشوع در برابر خداوند میشود انوار حق بر دل عارفی چون حافظ می تابد که موجب صیقل و جلای دل او میشود .
عباس جنت در ۱۶ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۹:
این شعر در وصف موعود عالمیان گفته شده:
مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی(خوب رو) / که او صفهای شیران را بدراند به تنهایی
یکی از نشانههای روز قیامت ستارهها بزمین میریزند
کمان را چون بجنباند بلرزد آسمان را دل / فروافتد ز بیم او مه و زهره ز بالایی
در راه عشق هر بلائی شیرین است
به پیش خلق نامش عشق و پیش من بلای جان / بلا و محنتی شیرین که جز با وی نیاسایی
با ظهورش دنیا را روشن میکند و تمام ادیان را متحد میکند.
چو او رخسار بنماید نماند کفر و تاریکی / چو جعد خویش بگشاید نه دین ماند نه ترسایی
ازیکطرف میگوید اگر جانت را دوستداری خموش باش و از طرف دیگر چون مجنون عشق میگوید نترس و بگو شاید قیامت برپا شود و موعود عالمیان با شکافتن آسمان ظاهر شود.
مرا غیرت همیگوید خموش ار جانت میباید / ز جان خویش بیزارم اگر دارد شکیبایی
بگو اسرار ای مجنون ز هشیاران چه میترسی / قبا بشکاف ای گردون قیامت را چه میپایی
اگر عظمت عشق تو در این جهان جا ندارد به گوه قاف بپر وبا سیمرغ باش
وگر پرواز عشق تو در این عالم نمیگنجد / به سوی قاف قربت پر که سیمرغی و عنقایی
اگر میخواهی من از حق سخن بگویم مرا شراب طهور ده واگر میخواهی راه راست بروم ظهور کن
اگر خواهی که حق گویم به من ده ساغر مردی / وگر خواهی که ره بینم درآ ای چشم و بینایی
آتشخورشید نور سیمرغ عنقا همه از فرهنگ خسروی ایران باستان است که سهروردی آن را با اسلام تطبیق کرد.
در آتش بایدت بودن همه تن همچو خورشیدی / اگر خواهی که عالم را ضیا و نور افزایی
گدازان بایدت بودن چو قرص ماه اگر خواهی / که از خورشید خورشیدان تو را باشد پذیرایی
به این دنیای قانی پایبند نشو ودنباله رو راهنمایان فاسد نرو.
اگر دلگیر شد خانه نه پاگیر است برجه رو / وگر نازک دلی منشین بر گیجان سودایی
گهی سودای فاسد بین زمانی فاسد سودا / گهی گم شو از این هر دو اگر همخرقه مایی
من دنباله رو کسی هستم که تمام پیمبران دنباله رو او هستند.
منم باری بحمدالله غلام ترک همچون مه / که مه رویان گردونی از او دارند زیبایی
ما مثل تی هستیم واو در ما میدمد.
دهان عشق میخندد که نامش ترک گفتم من / خود این او میدمد در ما که ما ناییم و او نایی
همه نی هائی که قبل از ما مینواختند حالا شکسته شدند. و همه از من و ما گذشتند
چه نالد نای بیچاره جز آنک دردمد نایی / ببین نیهای اشکسته به گورستان چو میآیی
بمانده از دم نایی نه جان مانده نه گویایی / زبان حالشان گوید که رفت از ما من و مایی
دوباره مولانا مثل آخر بسیاری از اشعارش به خودش تذکر میدهد که خاموش باشد زیاده نگوید
هلا بس کن هلا بس کن منه هیزم بر این آتش / که میترسم که این آتش بگیرد راه بالایی
دکتر حافظ رهنورد در ۱۶ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
روزگار خواجه حافظ و سالیان عمر وی بسیار پرآشوب بوده. او در دوران عمرش دستکم پنج شاه و حاکم بهخود دیده است. دوبار بهکارهای درباری پرداخته و دوبار تمام داراییش را ربودهاند و در مواقعی از تنگدستی، تلخیهای بسیاری را چشیده است. روزگاری عزیز دربار شجاع بوده و روزگاری همان شجاع تبعیدش کرده. از اینروی در غزلهای بسیاری از وی مضامینی مانند بیثباتی روزگار و پوچی کار جهان را میبینیم؛ ضمن اینکه چنین مضامینی از عمده محتواهای طریقت ایرانیست.
بگیر طُرِّهٔ مهچهرهای و قِصّه مخوان
که سعد و نَحس ز تأثیر زهره و زُحَل است
دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت
ولی اجل به رَهِ عمر، رهزنِ اَمَل است
اما از محتوای دوبیت پنج و شش دو برداشت میتوان کرد؛ نخست اینکه علارغم توصیه در بیت اول به معشوق گزیدن، بهصورت غیر مستقیم در بیت دوم اشاره میکند که هرچند اینهم شاید بیسرانجام بماند و مرگ مانع کامیابی شود. (اوج تنهایی و بیسرانجامی که در این شعر از مصرع اول دیده میشود)
برداشت دوم اینطور است که گویی خواجه در بیت ششم میخواهد اشاره داشته باشد به اینکه زمان اندک است و اگر تعلل کنی دیر میشود. کسی را که دوست داری موجبات وصالش را فراهم کن پیش از آنکه بخواهی و نشود.
محمد مهدی رضائی در ۱۶ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴ - بازگشتن به حکایت پیل:
ابن بطوطه در سفرنامه خود، در بخش سفر به شیراز و ذکر «زیارتگاه ابوعبدالله بن خفیف شیرازی از عرفای بسیار بزرگ قرن سوم و چهارم هجری و بنیانگذار طریقت خفیفیه» داستانی مشابه این داستان مثنوی از وی نقل کرده و میگوید: حکایت شده است که او (ابوعبدالله خفیف) یک بار همراه با فقرایی قصد کوه سرندیب در جزیره سیلان را کرد. پس از آنکه یارانش به سبب خوردن فیل کوچکی هلاک شدند، فیلی او را برگرفت و به آبادی رساند. m.rezaee@mazaheb.ac.ir
علیرضا در ۱۶ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:
شب قدری چنین عزیز و شریف با تو تا روز خفتنم هوس است - شب قدر، شب رحمت خاص خداوند است نزول فرشتگان رحمت و "روح" (که فرشته بزرگ و با عظمت الهی است).و فرشتگان و روح با امام زمان (عج) دیدار میکنند حافظ در این بیت میگه اگر من در خواب با تو که امام زمان هستی دیدار کنم همان بهتر که تا روز در خواب باشم در بیت ششم این آرزو را به نوعی دیگر تکرار میکند و نکته اینکه حافظ شخصیتی نیست که برای یک معشوق زمینی از جنس مردم مثل یک زن یا دختری مثلا زیباروی با نوک مژه خاک راه او را بروبد سطح حافظ رطل گرانیست که به دست اوردن آن آسان نیست مگربا ریاضت وطی مقامات عرفانی و درک حقایق ونکات ظریف عرفانی که با راز ونیاز در دل شب با احد واحد و اشک ریختن از سر عجزو هزار نکته دیگر حاصل می شود.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱۶ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۶ در پاسخ به دکتر محمد ادیب نیا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
جماب دکتر
شماره غزل بعدا بر اساس قافیهها به هر غزل داده شده است. این طور نبوده که حافظ به این ترتیب سروده باشد
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱۶ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۱ در پاسخ به مهدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
عجب استدلالاتی!!!!
شماره غزل بعدا بر اساس قافیهها به هر غزل داده شده است.
مهرناز در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی:
برای دومین بار لیلی و مجنون رو خوندم بسیار زیباست اما به نظر من نظامی عزیز برای خسرو و شیرین خیلی بیشتر مایه گذاشتن،شاید هم درک من از لیلی و مجنون کمتر بوده
بابک خوشجان در ۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۰ در پاسخ به میثم قرایی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:
در قافیه های «جهات» (جمع جهت) و «صِفات» (جمع صفت) هم به همین منوال است. ایراد نیست.
مهرناز در ۱۵ روز قبل، جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۴ - سبب نظم کتاب: