حمید دبیقی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵:
طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی آنرا به آهنربا تبدیل میکند. حال قرار دادن یک ذهن در در میدان مغناطیسی بدبختی میشود بدبختی ربا وقرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی میشود خوشبختی ربا هرچه را که می بینید و هر چه راکه میبیند وهرانچه را که میشنوید و هرحرفی راکه میزنید همه دارای انرژی مغناطیسی هستند وذهن شما راهمان ربا میکنند. تا ما چه بخواهیم و چگونه عمل کنیم. زیرا تفاوت انسان با دیگر موجودات درشعور عقلانی اوست..
تادرطلب گوهر کانی. کانی
تادر هوس لقمه نانی. نانی
من فاش کنم حقیقت مطلب را
هر چیز که درچستن آنی انی
nabavar در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۴ - در رثای شهید بلخی:
گرامی ناشناس
دیش به مانای ” به او بده “ است، ده اش
خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز؟ مزد کمتر دیش
اگر میخواهی به روزی برسی که از خود بیگانه نگردی، حرص دنیا را از خود دور کن، به دنبال سود نباش و بهای کمتری به مالَ بیشتر بده.
در جای دیگری نیز چنین سروده:
هر کو برود راست، نشسته ست بشادی
و آنکو نرود راست همه مژده همی دیش.
کمیل قزلباش در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷۰:
حاصلم زین مزرع بی بر نمیدانم چه شد
خاک بودم خون شدم دیگر نمیدانم چه شد
ناله بالی میزند دیگر مپرس از حال دل
رشته در خون میطپد گوهر نمیدانم چه شد
ساختم باغم دماغ ساغر عیشم نماند
در بهشت آتش زدم کوثر نمیدانم چه شد
محرم عجز آشنائیهای حیرت نیستم
اینقدر دانم که سعی پر نمیدانم چه شد
بیش ازین در خلوت تحقیق وصلم بار نیست
جستجوها خاک شد دیگر نمیدانم چه شد
مشت خونیب کز طپیدن صد جهان امید داشت
تا درت دل بود آنسوتر نمیدانم چه شد
سیر حسنی داشتم در حیرت آباد خیال
تا شکست آینه ام دلبر نمیدانم چه شد
دی من و صوفی بدرس معرفت پرداختم
او رقم گم کرد و من دفتر نمیدانم چه شد
بیدماغ طاقت از سودای هستی فارغ است
تا چو اشک از پا فتادم سر نمیدانم چه شد
بیدل اکنون با خودم غیر از ندامت هیچ نیست
آنچه بی خود داشتم در بر نمیدانم چه شد
کمیل قزلباش در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷۰:
سلام..این غزل پر از اشتباه های تایپی است.لطفا اصلاح نمایید
مجتبی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۱ - فصل فی شرائط صلوة الخمس والمناجات والتضرّع والخشوع والوقار والدعاء:
در بخش مقدمه شعر شکل صحیح کلمه الطبیب، "الطیب" به معنی بوی خوش است
سرو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
محب صادق کسی است که از خود بیخود شده و خودی نیست تا بتونه معشوق رو ببینه.همه او شده.انالحق
.
منصوری نیست و همه خداست.
میگه من در تعجبم با اینکه خودی ندارم و فانی شدم در تو هنوز میتونم در تو نظر کنم.
دختر آسمان در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۴ - در رثای شهید بلخی:
سلام وقت بخیر درمورد معنی بیت خویش بیگانه گردد از پی سود
خواهی آن روز مزد کمتر دیش
اگه کسی اطلاع داره میگه..
سعید در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:
...شاه بیت این غزل این بیت است:
چه جای شکر و شکایت زنقش نیک و بد است /چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند !
حافظ با رندی خاص خود ، با زبانی دوپهلو ...تکلیف آدمیان را مشخص می کند ،
ادعای «رقم» نماندن بر صحیفه هستی ، بسیار ادعای بزرگی است که فیلسوفان تیز فهمی چون خیام ،رازی ،سارتر ...می توانند مطرحش سازند...این بیت بسیار به اشعار و تفکر خیام نزدیک است...و اینکه چطور از ممیزی مقدسین و محترمین شاه شجاع و بقیه درباریان نزدیک بین عبور کرده ...خود معجزه ای است !
محسن در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:
فوقالعاده
بهنام در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:
با تشکر از رضا به خاطرآشکاری معنایی زیبا
مرتضی حسینی رامشه در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۹:
گویند:بهشت ، حور و کوثر باشد
شهرا درویش در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:
در بیت دوازوهم مصرع دوم بنظرم "زخمه" صحیح می باشد
سیدهادی محسنی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:
با سلام و تحیت . جنابعالی حاشیه نوشته شده تک را قبوا دارید ؟
ایرانی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:
این غزل به احتمال زیاد از حافظ نیست و بنا به دلایلی بعدها به دیوان حافظ افزوده شده زیرا نسخه های کهن خطی فاقد این غزل می باشد. بهترین و معتبرترین و علمی ترین تصحیح از دیوان حافظ توسط زنده نام دکتر سلیم نیساری به عمل آمده است. این حافظ شناس بزرگ سالهای طولانی از عمر خود را صرف این کار کرده و دیوان حافظ را از روی 50 نسخه خطی نیمه اول قرن نهم تصحیح نموده و در نسخه چاپی خود این غزل را در قسمت ملحقات و جزو غزلهای مشکوک و مردود آورده است.
محسن حسن وند در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
و بنابراین، در بیت مذکور، سالک همان پیر مغان است.
سعید ابراهیمی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:
با سلام و تحیت
در مورد بیت جان و روان من تویی فاتحه خوان من تویی...
نکنه ای که به ذهن این حقیر می رسد تقدیم می گردد.
با توجه به اینکه تمامی این شعر خطاب از زبان خداوند به بنده است، اگر این بیت را نیز از این دیدگاه تفسیر کنبم به این صورت می شود که ای بنده ای که برای طلب گشایش با خواندن فاتحه از من طلب گشایش می کنی، تو خود در حقیقت از ذات من هستی و میتوانی خود خدایی کنی و گشایشگر باشی (فاتحه شو).
شبیه این مفهوم در دیگر ابیات وجود دارد که جایگاه خدایی انسان را در مقام فنا بیان می کند، مثلا در بیت ناطق امر قل تویی را می توان اینگونه معنا کرد که : آن کسی که به پیامبر خطاب کرد قل ... در حقیقت خود توی انسان فنا شده در ذات خدا هستی و تو امر کردی که بگو ...
و این توجه دادن به جایگاه عالی انسان در تمام ابیات این شعر به چشم می خورد.
مصیب دامن باغ در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:
به نظرم این مصرع با وزن همخوانی ندارد و درستش اینگونه است:
گر بیستون صبرم هجران ز پا در آرد
حمیدرضا عباسی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:
عرض سلام خدمت اساتید گرانقدر خاصه دکتر ترابی گرامی .
گرچه "به زانچه فروشند" بیان روشنتری دارد و در مطابقت گفتار و معنی هماهنگ تر است اما دو نکته دیگر هم وجود دارد :
1 . "به زآنکه فروشند" میتواند به معنی "بهتر از آنچه که میفروشند" هم تلقی شود
2. از نظر زیبایی شناسی ، با توجه کلمه "چه" در ادامه همین مصرع ، "به زآنکه" زیباتر است و از تکرار "چه" که از زیبایی آهنگ شعر کم میکند پیشگیری میکند. درست مثل تکرار کلمه "میکند" در اواخر همین متن حقیر .
پریسا مالکی شریفی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵:
با سلام درود معنی کلمه سقیهم در بیت زیر :
"ساقی جام الست چون و سقیهم بگفت
ما ز پی نیستی عاشق هست آمدیم"
رو متوجه نشدم لطفا راهنمایی بفرمایید
متشکرم
بی نشان در ۴ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۷: