گنجور

حاشیه‌گذاری‌های محسن حسن وند

محسن حسن وند

«تعبیر خوان» را باید سر هم خواند: به‌ صورت تعبیرخوان، که به معنای معبر یا خوابگزار است. 


محسن حسن وند در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۴ در پاسخ به دکتر معصومه مرادی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴:

با سلام، خدمت خانم دکتر معصومه مرادی،

همه آنچه که فرموده‌اید سخن استاد محمد علی موحد، در جلسه چهارم از مثنوی خوانی ایشان،در یک دی‌ماه 95، است!

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۷ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:

سلام کیخا جان عزیز

اگر  منبع خاصی برای این ریشه‌یابی های بسیار زیبا و جذاب تان دارید لطفاً، و البته به شرط مقدور بودن، به ما معرفی نمایید. 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۵:

کُرد دیدم کو کند دزدی ولیک

کُرد ما را بین که او دزدید کُرد!

 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۰ در پاسخ به رضا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

ولی این کلمه قلماشیت است نه قلماشی.

 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۷:

ای آنک فکندی تو، دُر در تَکِ سرگینک

ای آن کسی که مروارید گرانقدر خود را، گوهر جان نایاب خود را، در ته چاه فاضلاب جسم و تن ات انداخته ای و نسبت به آن بی اعتنایی

 

 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۳۳ در پاسخ به مهدی رسولی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۷ - بار دیگر رجوع کردن به قصهٔ صوفی و قاضی:

سلام دوست عزیز، 

یک متن به تعداد مترجمان ترجمه‌های متفاوت دارد، و جالب اینکه اگر متن واحدی را در هزار زمان و مکان متفاوت به یک مترجم بدهی هزار ترجمه متفاوت از آن متن به تو می دهند، چرا که در هر بار این مترجم آن مترجم قبلی نیست و خود تغییر کرده است. پس شما نمی‌توانید ترجمه آقای فولادوند یا مرحوم طباطبایی را بیاورید و به آن به عنوان متنی درست و نهایی استناد کنید.

در ضمن، عبارات درون کروشه در ترجمه های مذکور در بالا از خود قرآن نیست و مترجمان محترم آن را به قرآن اضافه کرده اند، و علی الاصول این کار درست نیست ولو اینکه حدس شان درست باشد.

شکی ندارم که اگر در پایان عمر مرحوم آیت الله طباطبایی تصمیم می‌گرفتند که از نو قرآن را ترجمه و تفسیر کنند متن متفاوتی را ارائه می کردند، متنی که حداقل به نظر اینجانب کامل تر و درست تر از متن پیشین یا همان متن فعلی بود. 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۰۴ در پاسخ به بیبسواد دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۲ - قصهٔ هلال کی بندهٔ مخلص بود خدای را صاحب بصیرت بی‌تقلید پنهان شده در بندگی مخلوقان جهت مصلحت نه از عجز چنانک لقمان و یوسف از روی ظاهر و غیر ایشان بندهٔ سایس بود امیری را و آن امیر مسلمان بود اما چشم بسته داند اعمی که مادری دارد لیک چونی بوهم در نارد اگر با این دانش تعظیم این مادر کند ممکن بود کی از عمی خلاص یابد کی اذا اراد الله به عبد خیرا فتح عینی قلبه لیبصره بهما الغیب این راه ز زندگی دل حاصل کن کین زندگی تن صفت حیوانست:

سلام دوست عزیز، در سوره نور، آیه 31 خود خدا (نه مولانا و امثال مولانا) فرموده است که :

"... و یحفظوا فروجهم...."

لطف بفرمایید و بگویید معادل فروج یا فرج در زبان فارسی یا انگلیسی یا.... چیست؟ ممنونم.

و بعد هم توضیح دهید چرا خدا این کلمه را، که مردمان شریفی همچون جنابعالی حتی

از نام بردن آن احساس شرمندگی می‌کنند و نه تنها آن را به کار نمی برند بلکه از شنیدن آن هم احساس شرم و حیا می‌کنند، به کار برده، آنهم در کتاب آسمانی اش قرآن؟!

 

 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۸ در پاسخ به حسین مالـکی مقدم دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۰ - امتحان کردن مصطفی علیه‌السلام عایشه را رضی الله عنها کی چه پنهان می‌شوی پنهان مشو که اعمی ترا نمی‌بیند تا پدید آید کی عایشه رضی الله عنها از ضمیر مصطفی علیه السلام واقف هست یا خود مقلد گفت ظاهرست:

دوست عزیز، سلام 

واقعا روی این پرسش من چند دقیقه ای بدون تعصب تامل کنید:

آیا اگر در خانواده‌ای سنی مذهب و در جامعه‌ای که اکثریت آنها سنی بودند متولد و پرورده می شدید باز هم همین سخنان را می‌گفتید و این داستان را به فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت می دادید؟ 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۹ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۵ - ایثار کردن صاحب موصل آن کنیزک را بدین خلیفه تا خون‌ریز مسلمانان بیشتر نشود:

دوست عزیز، سلام 

در اینجا ذره ذره یعنی تک تک ذرات، نه آرام آرام 

 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱ - سر آغاز:

تاریک از دو بخش تشکیل شده است، تار یا tar به معنای قیر، و یک (ایک یا ic)، که در کل یعنی قیرگون یا بسیار سیاه. مثل باریک، که همان bar +ic است. و bar در انگلیسی یعنی میله ای و یا سیخکی شکل. 

 

محسن حسن وند در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۰ - اختیار کردن پادشاه دختر درویش زاهدی را از جهت پسر و اعتراض کردن اهل حرم و ننگ داشتن ایشان از پیوندی درویش:

کابل شببه زابل، بابل، استانبل

 

محسن حسن وند در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

و بنابراین، در بیت مذکور، سالک همان پیر مغان است.

 

محسن حسن وند در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

در ادامه مطلب قبلی، مولانا با آن مقام اعلی علیینی اش در عرفان
می فرماید «ما ز بالاییم و بالا می رویم»،
به عبارتی دیگر، خود را همواره یک سالک می داند. پس در عین سالک بودن نیز می توان صاحب خبر بود.

 

محسن حسن وند در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

در ارتباط با این بیت «که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها» که روی بی خبر بودن یا نبودن سالک در آن بحث زیاد شده است جدیداً این بیت را در مثنوی دیدم که می تواتد در تعریف کلمه سالک ودر بحث مذکور روشنگر
و مفید باشد، و آن این بیت است:
از ره تقلید کردی تو قبول سالکان این دیده پیدا، بی رسول
از این بیت در می یابیم که سالکان افراد صرفا پیروی نیستند و بسته به درجه سلوک شان، در مقامات بالایی قرار دارند، به طوری که خیلی از چیزها را، حتی بدون داشتن رسولی ظاهری، مستقیما به طور عیان و پیدا در می یابند و می بینند. یعنی یک سالک نیز می تواند از را و رسم منزل ها با خبر باشد.

 

محسن حسن وند در ‫۳ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:

ضمن تشکر و عرض ارادت به جناب شمس الحق عزیز، این غزل محصول تجربه ای شهودی و عینی است که مولانا آن را آن به آن در تمام ذرات جهان و به صورت ساری و جاری و هویدا شخصاً تجربه کرده است، و نه تنها موسیقی ایرانی بلکه هیچ ارکستری قادر به بیان ان نیست زیرا برای بیان آن، همه نوازندگان و همه رقصندگان آن ارکستر نخست باید خود آن حالت را هنزمان. و بالفعل تجربه کرده باشند و تجربه‌ بکنند. تنها در آن صورت است که موسیقی انها واقعا موثر است. ولی از همه اینها مهمتر اینکه برای درک آن، باید شنونده و بیننده خود آن حالت عرفانی را تجربه کرده باشد، که در ان صورت، زمین و زمان و همه ذرات برای او نقش ارکستر را خواهند داشت.

 

محسن حسن وند در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۴ - نومید شدن انبیا از قبول و پذیرای منکران قوله حتی اذا استیاس الرسل:

با سلام خدمت همه دوستان
در دفتر چهارم مثنوی، بیت 1431، نسخه دکتر محمد علی موحد گرامی، چنین آمده است:
هر که او بی سر بجنبد، دم بود
جنبشش چون جنبش کژدم بود
یعنی عامل اصلی جنبش، حرکت و یا از جا کنده شدن و جابجا شدن هر چیزی ( از جمله ماهی!) سر است نه دم.
همچنین، درآن بیت و بیت ماقبل بیت مذکور آمده است که:
جنبش خلق از قضا و وعده است تیزی دندان ز سوز معده است
نفس اول راند بر نفس دوم ماهی از سر گنده باشد نه ز دم
در اینجا باز هم مبینیم که مولانا می فرماید عامل اصلی جنبش ،از جا کنده شدن، یا راندن و تکان دادن هر موجودی نه خود او(نفس دوم)، بلکه چیزی دیگریست که آن را قضا، وعده، و یا نفس اول می نامد{نفس اول راند(جنباند) بر نفس دوم(یا همان خود)}.
در 11بیت قبل تر مولانا نفس اول و نقش آن را در حرکت دادن یا از جا کنده شدن انسان ها و یا دیگر موجودات به صورت زیر بیان می کند:

آنک نگذارد ( نفس اول)ترا(نفس دوم) کایی درون
می‌بنگذارد مرا کایم برون
آنک نگذارد کزین سو پا نهی او بدین سو بست پای این رهی
ماهیان را بحر(نفس اول)نگذارد برون خاکیان را بحر نگذارد درون
در دو بیت بعد از بیت مورد بحث ما نیز آمده است:
تو نمی‌دانی کزین دو (نفس اول و نفس دوم، با به عبارتی دیگر، سر و دم) کیستی جهد کن چندانک بینی چیستی

نتیجه نهایی:
«ماهی از سر کنده گردد نی ز دم » درست است نه قرائت های دیگر.
در ضمن، و در واقعیت،
1 ماهی همواره و بیشتر از تنه گُنده می شود نه از سر،
2 ماهی زنده نه از سر می گندد و نه از جایی دیگر. پس در بیت مذکور به کار بردن هر یک از این دو لفظ، گُنده و
گَنده، نارواست.

 

محسن حسن وند در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش:

دوست محترم جناب مهدی نوشته اند که این حدیث جعلیست و به دروغ و افتراء آن را به پیامبر نسبت داده اند. در صورتی که محتوای این حدیث یک جمله کاملا عادیست که معادل و مشابه با آن تقریبا روزانه بین هر زن وشوهری رد وبدل می شود. اگر کسی این حداقل ارتباط بین دو زن وشوهر را انکار کند چطور می تواند ارتباط عمیق تر و طبیعی تر بین آن دو را بپذیرد.
اگر پیامبر در همین حد هم به حمیرا نیاز نداشته پس اصلا برای چه هدفی با او ازدواج کرده است؟

 

محسن حسن وند در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:

در حاشیه قبلی، اشتباه تایپی صورت گرفته و «نحن اقرب...» درست است نه « نحن تقرب...».

 

محسن حسن وند در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:

در این غزل، عارف از چنبر چرخ بیرون جسته است، یعنی به لازمان و لامکان رفته است. پس در کل، بحث در مورد امشب یا امروز در لازمان و چنین تجربه عرفانی غیر قابل وصفی زیاد موضوعیتی ندارد. از طرفی دیگر، چون عارف این غزل را بعد از این تجربه سرتاسر نورانی، و بعد از معلوم شدن «نحن تقرب ...» سروده است، یعنی بعد از تجربه خدا در درون خود( البته آن خود بی خود، او)، دیگر دم از شب زدن هیچ معنایی ندارد. همچنین، وجود « شمس» در بیت پایانی دال بر روز است، آنهم نورانی ترین روز.

 

محسن حسن وند در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۲:

با عرض معذرت،
در حاشیه ای که در بالا نوشته ام اشتباه تایپی صورت گرفت و «استناد» صحیح است نه «استاد».
در ضمن، واژه «شست» را از فرهنگ لغت معین و به معنای قلاب و تور ماهیگیری ، دام ، و یا کمند گرفته ام.

 

۱
۲
sunny dark_mode