بخش ۹۸ - تفسیر کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیّاً فَأَحْبَبْتُ اَنْ اُعْرَفَ
خانه بر کن کز عقیق این یمن
صد هزاران خانه شاید ساختن
گنج زیر خانه است و چاره نیست
از خرابی خانه مندیش و مهایست
که هزاران خانه از یک نقد گنج
تان عمارت کرد بیتکلیف و رنج
عاقبت این خانه خود ویران شود
گنج از زیرش یقین عریان شود
لیک آن تو نباشد زانک روح
مزد ویران کردنستش آن فتوح
چون نکرد آن کار مزدش هست لا
لیس للانسان الا ما سعی
دست خایی بعد از آن تو کای دریغ
این چنین ماهی بد اندر زیر میغ
من نکردم آنچ گفتند از بهی
گنج رفت و خانه و دستم تهی
خانهٔ اجرت گرفتی و کری
نیست ملک تو به بیعی یا شری
این کری را مدت او تا اجل
تا درین مدت کنی در وی عمل
پارهدوزی میکنی اندر دکان
زیر این دکان تو مدفون دو کان
هست این دکان کرایی زود باش
تیشه بستان و تکش را میتراش
تا که تیشه ناگهان بر کان نهی
از دکان و پارهدوزی وا رهی
پارهدوزی چیست خورد آب و نان
میزنی این پاره بر دلق گران
هر زمان میدرد این دلق تنت
پاره بر وی میزنی زین خوردنت
ای ز نسل پادشاه کامیار
با خود آ زین پارهدوزی ننگ دار
پارهای بر کن ازین قعر دکان
تا برآرد سر به پیش تو دو کان
پیش از آن کین مهلت خانهٔ کری
آخر آید تو نخورده زو بری
پس ترا بیرون کند صاحب دکان
وین دکان را بر کند از روی کان
تو ز حسرت گاه بر سر میزنی
گاه ریش خام خود بر میکنی
کای دریغا آن من بود این دکان
کور بودم بر نخوردم زین مکان
ای دریغا بود ما را برد باد
تا ابد یا حسرتا شد للعباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع فناپذیری و بیفایده بودن برخی تلاشها در زندگی اشاره دارد. شاعر به تشبیه خانه و گنج میپردازد و میگوید که اگرچه ممکن است تلاش کنیم چیزی بسازیم (مثل خانهای از عقیق)، اما در نهایت آن خانه ویران خواهد شد و گنجی که در زیر آن است، ناپدید میشود.
شاعر به این نکته اشاره میکند که انسان باید برای دستاوردهایش سخت بکوشد و در این راه، نباید به ظواهر توجه کند. او انتقاد میکند از افرادی که در کارهای بیثمر غرق میشوند، مانند پارهدوزی که در دکان مشغول است و از حقیقت وجودی خود غافل مانده است. در نهایت، شاعر حسرت گمشده را ابراز میکند و به این نکته اشاره میکند که زندگی گذراست و باید از فرصتها به درستی استفاده کرد.
هوش مصنوعی: از آنجا که یمن عقیقهای با ارزش زیادی دارد، ممکن است با فروش آنها بتوان صدها هزار خانه ساخت. بنابراین، ارزش و ثروت این عقیقها به اندازهای است که میتوان با آن زندگیهای زیادی را تغییر داد.
هوش مصنوعی: گنجی که به دنبالش هستی، در زیر خانهات قرار دارد و برای رسیدن به آن نیازی به ویران کردن خانهات نیست. نگران نباش، چرا که همواره نوری هست که راه را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: با یک مقدار گنج، هزاران خانه ساختم، اما نتیجهاش بیدردسر و زحمت نبود.
هوش مصنوعی: این خانه در نهایت خراب خواهد شد و گنجی که در زیر آن پنهان است، در نهایت آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: اما تو نیستی، زیرا روح مزد، ویران کردن است، نه فتح و پیروزی.
هوش مصنوعی: هرچند که او آن کار را انجام نداد، پاداشش را خواهد گرفت، زیرا بر اساس تلاش انسان، نتیجهاش را میبیند.
هوش مصنوعی: بعد از تو، دستهای من به دریا نمیرسند، ای کاش این ماهی بد (غیر از تو) در زیر ابرها نبود.
هوش مصنوعی: من کاری نکردم که دربارهام گفتند. من از نعمت و ثروت بیبهرهام و در خانه و زندگیام چیزی ندارم.
هوش مصنوعی: خانهای که اجاره کردهای، جایی برای تو نیست و از آن تو نیست، نه به خرید و نه به فروش.
هوش مصنوعی: این شخص را تا زمانی که زنده است، فرصت داری که در او تأثیر بگذاری و کارهای نیک انجام دهی.
هوش مصنوعی: تو در دکان مشغول پارهدوزی هستی، اما در زیر این دکان، دو چاهی که پر از راز و نکتههای نهفته است، وجود دارد.
هوش مصنوعی: این مغازه موقتی است، پس سریع باش و تیشه را بردار و کار را شروع کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ناگهان ابزار خود را به جان زمین فرو کنی و از کار دوختن و وصله زدن به لباسها فارغ شوی.
هوش مصنوعی: پارهدوزی یعنی اینکه با دقت و مهارت، چیزهای از هم گسیخته را به هم وصل کنی. حالا در اینجا به نوعی کنایهای از این است که تو در تلاش برای زندگی هستی و با همین تلاش، میتوانی نیازهای اولیهات را برآورده کنی. به عبارت دیگر، به فعالیتهای روزمرهات و تلاش برای بهبود زندگیات اشاره دارد، حتی اگر این فعالیتها کوچک و جزئی به نظر برسند.
هوش مصنوعی: هر بار که لباس تو پاره میشود، تو به جای اینکه ناراحت شوی یا توجهی کنی، با سر و صدا به آن ضربه میزنی و آن را بیشتر خراب میکنی.
هوش مصنوعی: ای فرزند پادشاه، با خود این را به یاد داشته باش که از این کار بیفایده و ننگین پرهیز کن.
هوش مصنوعی: بخشهایی از این دکان را کنار بزن تا دو چشمه از زیر آن نمایان شوند و سرشان به جلو بیاید.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه فرصتی برای زندگی در این دنیا به پایان برسد، از لذتهای آن بهرهبرداری کن و اجازه نده که چیزی شما را از لذتها بازدارد.
هوش مصنوعی: پس صاحب دکان تو را از مغازه بیرون میکند و این مغازه را از روی زمین برمیدارد.
هوش مصنوعی: گاهی بر اثر حسرت به خود میزنی و گاهی موهای نارس و خام خود را میکنی.
هوش مصنوعی: ای وای، آن من که در اینجا بودم، در دکان کور و بیخبر از حقیقت، نتوانستم از این مکان بهرهبرداری کنم.
هوش مصنوعی: آه، چه دردناک است که ما را به باد برد و تا ابد در حسرت خواهیم ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.