گنجور

حاشیه‌ها

ناصر ناصری زاده در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۷ در پاسخ به رضا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:

اذفر در عربی به معنای بوی سهی یا بوی نامطبوع موجود در غذاست

ناصر ناصری زاده در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۶ در پاسخ به مهدی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:

شله به معنای آلت تناسلی زنانه است و در چند بیت قبل هم اشاره میکند

راشد اقبال در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

سلام!

این کانال ما در واتساپ است

و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید 

و چنانچه خودتان علاقه‌ای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید 

 

شعر را اگر مقصود آدم گریست 

شاعری هم وارث پیغمبریست

با تشکر

راشد اقبال در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

سلام!

این کانال ما در واتساپ است

و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید 

و چنانچه خودتان علاقه‌ای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید 

 

شعر را اگر مقصود آدم گریست 

شاعری هم وارث پیغمبریست

با تشکر

راشد اقبال در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

سلام!

این کانال ما در واتساپ است

و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید 

و چنانچه خودتان علاقه‌ای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید 

 

شعر را اگر مقصود آدم گریست 

شاعری هم وارث پیغمبریست

با تشکر

راشد اقبال در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

سلام!

این کانال ما در واتساپ است

و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید 

و چنانچه خودتان علاقه‌ای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید 

 

شعر را اگر مقصود آدم گریست 

شاعری هم وارث پیغمبریست

با تشکر

راشد اقبال در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

سلام!

این کانال ما در واتساپ است

و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید 

و چنانچه خودتان علاقه‌ای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید 

 

شعر را اگر مقصود آدم گریست 

شاعری هم وارث پیغمبریست

با تشکر

راشد اقبال در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

سلام!

این کانال ما در واتساپ است

و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید 

و چنانچه خودتان علاقه‌ای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید 

 

شعر را اگر مقصود آدم گریست 

شاعری هم وارث پیغمبریست

با تشکر

راشد اقبال در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

سلام!

این کانال ما در واتساپ است

و اگر شما خودتان علاقمند به شعر هستید تقاضا داریم در جمع ما در کانال «دو بیت شعر» بپیوندید 

و چنانچه خودتان علاقه‌ای به شعر نداری برای دوستان خود که علاقمند هستن بفرستید 

 

شعر را اگر مقصود آدم گریست 

شاعری هم وارث پیغمبریست

با تشکر

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۹ در پاسخ به حمید زارعیِ مرودشت دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۱:

بعد از انتشارِ نسخه‌ی غزلیاتِ بیدل با تصحیح جناب آقای «طباطبایی» مشخص شد که این کمترین حدس درستی زده بودم. اما آنوقت‌ها چون نسخه‌ی معتبری در دستمان نبود، نمیشد با قاطعیت گفت. خوشبختانه تصحیح آقای طباطبایی کمک بزرگی به بیدل پژوهشی کرده‌اند. امید که ایشان کلیات بیدل را هم تصحیح کنند.

اسیر تهرانی در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۲ در پاسخ به ... دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰:

بلاخره یک پاسخ خوب و آکادمیک خواندم. احسنت. 

عارف فارسی در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۸:

اینجا زیبایی زیبا رو (خودآ) در وجود مولانا  به زیبایی در متن اشعار عجین شده مانند شیرینی در نهفته در قند...

آرش دلارام در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۸ در پاسخ به محسن رضایی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

حالا نه که آدم‌های دین‌دار و مؤمن خیلی آدمای خوبی هستن و کلی خیر و خوشی از دینشون بهمون رسیده!

امین مروتی در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:

شرح غزل شمارهٔ ۱۷۸۶ (دزدیده چون جان می‌روی)

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)

 

محمدامین مروتی

 

مخاطب غزل شمس است. شمس رفته است و بی مولانا رفته. مولانا در فراق او و در جستجوی اوست که سخن می گوید.

 

دزدیده چون جان می‌روی، اندر میانِ جانِ من

سروِ خرامانِ منی، ای رونقِ بستانِ من

تویی که از راه پنهانی در جانم نفوذ کرده ای و چون سروی خرامان و زیبا، باغ وجودم را رونق داده ای.

 

چون می‌روی، بی‌من مرو، ای جانِ جان، بی‌تن مرو

وز چشم من بیرون مشو، ای شعله‌یِ تابانِ من

تو جانی و من تن تو. مرا ترک مکن. بدون من جایی مرو و از پیش چشمم غایب مشو که نور چشمان منی.

 

هفت آسمان را بردرم، وز هفت دریا بگذرم،

چون دلبرانه بنگری، در جانِ سرگردانِ من

اگر عاشقانه در من یک نظر کنی، چنان نیر و می یابم که هفت آسمان و هفت دریا را طی می کنم.

 

تا آمدی اندر برم، شد کفر و ایمان چاکرم

ای دیدنِ تو دینِ من، وَی رویِ تو ایمانِ من

دیدار تو، مرا از کفر و ایمان برتر نشاند. دیدار تو دین و ایمان من شد.

 

بی‌پا و سر کردی مرا، بی‌خواب‌وخور کردی مرا

سرمست و خندان اندرآ، ای یوسفِ کنعانِ من

مرا چون یعقوب سرگردان و بی خواب و خور کردی. همچون یوسف خودت را نشانم بده تا سامان یابم.

 

از لطفِ تو چو جان شدم، وز خویشتن پنهان شدم

ای هستِ تو پنهان‌شده، در هستیِ پنهانِ من

تو بودی که مرا از نفسانیت خویش نجات دادی و سراسر وجودم را به جان و معنا تبدیل کردی. در واقع هستی توست که در هستی من جاری است.

 

گل جامه دَر از دست تو، ای چشمِ نرگس مستِ تو

ای شاخ‌ها آبستِ تو، ای باغِ بی‌پایانِ من

گل به زیبایی تو حسادت می کند و جامه می دراند. یعنی چون غنچه باز می شود، چون مست و محو زیبایی توست. درختان و همه باغ ها از تو بار و بر دارند.

 

یک لحظه داغم می‌کشی، یک دم به باغم می‌کشی

پیشِ چراغم می‌کشی، تا وا شود چشمانِ من

لحظه ای داغ بر دلم می نهی و لحظه ای شادم می کنی. هم این و هم آن برای باز شدن چشمان من به نور حقیقت لازم است.

 

ای جانِ پیش از جان‌ها، وی کانِ پیش از کان‌ها

ای آنِ پیش از آن‌ها، ای آنِ من، ای آنِ من

تو حقیقت همه جان ها و معادن هستی و پیش از همه آن ها، وجود داشته ای. آن لطیفه پنهانی هستی که پیش از همه لطایف بوده ای و به من هم سهمی از لطف خودت داده ای.

 

منزلگهِ ما خاک نی، گر تن بریزد باک نی

اندیشه‌ام افلاک نی، ای وصلِ تو کیوانِ من

مقصد انسان دنیا نیست. لذا اگر تن بمیرد مهم نیست. حتی هدف من افلاک هم نیست. هدف وصل توست و تویی که مقصد و مقصود و تمام عالم منی.

 

مر اهل کشتی را لحد، در بحر باشد تا ابد

در آبِ حیوان مرگ کو، ای بحرِ من عَمّانِ من

گور سرنشینانِ کشتی غرق شده در دریاست. اما تو آب حیاتی و من در بحر تو غرق شده ام. لذا مرگی ندارم.

 

ای بویِ تو در آهِ من، وی آهِ تو همراهِ من

بر بویِ شاهنشاهِ من، شد رنگ ‌و بوِ حیرانِ من

در آه فراقت، بویم را می شنوی. آه فراقت همراه من است. به امید وصالت، همه را حیران خود کرده ام. یا بوی تو همه رنگ و بو ها را از نظرم انداخته است.

 

جانم چو ذره در هوا، چون شد ز هر ثقلی جدا

بی‌تو چرا باشد چرا؟ ای اصلِ چار ارکانِ من

چون ذره ای در هوا، سبکبارم کردی و ارکان وجودم همه از توست و نمی توانم بی تو باشم.

 

ای شه صلاح‌الدینِ من، ره‌دانِ من، ره‌بینِ من

ای فارغ از تمکینِ من، ای برتر از امکانِ من

ای صلاح الدین زرکوب! تویی که پیر و مراد منی، ولی اهمیتی به قرار و آرام من نمی دهی و مرا به تو دسترس نیست.

 

10 بهمن 1403

سعید عباسپور در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۹:

برای این مصرع:

که در این مقام عشرت من از آن جمع فردم

 

هوش مصنوعی این توضیح رو آورده:

در این جایگاه خوش‌گذرانی، من یکی از اشخاص برجسته‌ام.

 

سوال، صحیح این نیست؟ :

من در این عشرتکده دنیوی نیستم و از آن جمع کناره‌گیری میکنم

 

کدام توضیح درست است؟

احمد اسدی در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳:

به نوکِ خامه رقم کرده‌ای سلامِ مرا

که کارخانهٔ دوران مباد بی رَقَمَت

 

در این بیت حافظ برای معشوق که سلامی برایش نوشته است آرزو میکند که نقش و نشانش در چرخ روزگار همیشگی باشد. 

 

رقَم در مصراع اول به معنای خط و نوشته است. با مفهمومی مشابه این بیت:

 

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم

سِرِّ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

 

اما در مصراع دوم به معنای نقش، نشان و اثری که از کسی به جا ماند. نظیر این بیت

 

 

چه جایِ شُکر و شکایت ز نقشِ نیک و بد است؟

چو بر صحیفهٔ هستی رقم نخواهد ماند.

سجاد مهین در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۴ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات ترکی » غزل شمارهٔ ۱:

صائب که در زمان صفویه می زیست که در آن زمان حتی شاه اسماعیل به زبان ترکی شعرهایی سرود پس درباره زبان مردم آذربایجان تکلیف مشخص است که دیوان شعر ایشان هم موجود است و همان یک مورد سندی کافی که حتی درمورد آن کتاب مذکورتان اسم و نشانی ندادید.حداقل این یک مورد را دیگر نمیتوانید انکار کرده و هویتشان را تغییر دهید.

هادی اسدی در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

هربار که در بوستان سعدی قدم میزنم بیشتر مست میشم . درود و رحمت خدا بر روح پاکش🌹♥️

Reza Rezaei در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۰۸ در پاسخ به آینهٔ صفا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:

بسیار خوب و زیبا

سفید در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

 

نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان

که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ

 

 

۱
۱۳۴
۱۳۵
۱۳۶
۱۳۷
۱۳۸
۵۴۶۲