مرا در نظامیه ادرار بود
شب و روز تلقین و تکرار بود
مر استاد را گفتم ای پر خرد
فلان یار بر من حسد میبرد
چو من داد معنی دهم در حدیث
بر آید به هم اندرون خبیث
شنید این سخن پیشوای ادب
به تندی برآشفت و گفت ای عجب!
حسودی پسندت نیامد ز دوست
که معلوم کردت که غیبت نکوست؟
گر او راه دوزخ گرفت از خسی
از این راه دیگر تو در وی رسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، راوی در نظامیه مشغول تحصیل است و از حسد یکی از دوستانش که بر او میبرد، گلایه میکند. او به استادش میگوید که وقتی او درباره معنی حدیث صحبت میکند، این دوست به او حسادت میورزد. استاد که شخصی فرزانه است، به تندگویی میگوید که حسادت از دوست پسندیده نیست و آن شخص را به خاطر غیبتش سرزنش میکند. او همچنین به راوی میگوید که اگر دوستش به راه نادرستی میرود، نباید او را دنبال کند.
هوش مصنوعی: من در مدرسه نظامیه همیشه دچار اضطراب و استرس بودم و هر روز مجبور به یادگیری و تکرار مطالب بودم.
هوش مصنوعی: به استاد گفتم: ای انسان باهوش، فلان دوست نسبت به من حسادت میکند.
هوش مصنوعی: وقتی من معنای واقعی را در داستان بیان کنم، در آنجا چیزهای زشت و ناپسند به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: رهبر فرهنگ و ادب وقتی این حرف را شنید به شدت ناراحت شد و گفت: "این چه حرف عجیبی است!"
هوش مصنوعی: حسادت تو به دوستت خوشایند نبود، چون او به تو نشان داد که غیبت کردن خوب نیست.
هوش مصنوعی: اگر او به راهی برود که به جهنم میانجامد، تو دیگر از این مسیر نمیتوانی به او برسی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.