یوسف شیردلپور در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۹ در پاسخ به رضا ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:
جناب آقای رضا ساقی عزیز بینهایت از توجه والبته توضیحات حضرت عالی ممنونم وسپاس گذار
واقعاکه استفاده کردیم همین الانم در دل جنگل های شمال روستایی بکر که حتی گاز وبرق هم نداریم این شعر وغزل را که باصدای ملکوتی فرازمینی استاد شجریان در حال پخش است گوش میکنم با همراهی استاد مشکاتیان ومحمد موسوی اجرای خصوصی میخانه ومی
چه لذتی بهتر از این
حق نگهدارتان 💛🌿💗🗨️🌿❤️❤️
یوسف شیردلپور در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۲ در پاسخ به حبیب زرگران دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:
درود برشما آقا حبیب عزیز بینهایت دلنشین گوشنواز است صدای استاد شجریان مانند همیشه مسحور کننده است 💕💕💝💝❣️❣️💙
افسانه چراغی در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۶ - تمثیل موبد سوم:
گرگ استعاره از مرگ است و شبان استعاره از انسان که با مرگ دست و پنجه نرم میکند. سرانجام چون زور مرگ بیشتر است، شبان باید بناچار خرقه خود را بیرون آورد یعنی جان خود را تقدیم کند.
خرقه بازی در اینجا یعنی جان سپردن
رضا از کرمان در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۲ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:
درود
از دوبیت قبل مولانا داره احوال عارفان را بیان میکند ومیگه مستان وصال که مقصود مردان الهی است ، (موالید) از عناصر اربعه زاده نشده اند که بتوان با حواس پنجگانه آنان را دریافت ومنظور ابصار گردند بلکه آنان از تجلی حضرت حق بوجود آمده اند پس قطعا از دید معمولی خارج ومستورند .
شاد باشی
علی احمدی در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
یا رب این شمع دلافروز ز کاشانهٔ کیست؟
جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟
این غزل با عبارت یارب شروع شده و برای خواننده این شبهه را ایجاد می کند که آیا غزل عارفانه است یا برای یک معشوق زمینی سروده شده است.اگر عارفانه است چرا یا رب می گوید و اگر عشق زمینی است چگونه حافظ به خود اجازه می دهد درباره وصال با معشوق دیگران حرفی بزند .به نظرم حضرت حافظ یکی از ویژگیهای راه عاشقی یعنی حیرت را به خوبی در این غزل تصویر نموده است . او به راه عاشقی آشناست و آشنایان در مقام حیرتند.او از معشوقی سخن می گوید که مورد توجه همه فرقه هاست اما در حیرت است که این معشوق آیا همان خداوند است و به دنبال پاسخی برای این سوال است لذا در اکثر ابیات جملات پرسشی مطرح می کند.
ای خدا این شمع که دل را روشن می کند از کدام منزل است که جان را می سوزاند .او معشوق کیست ؟
حالیا خانهبراندازِ دل و دین من است
تا در آغوشِ که میخسبد و همخانهٔ کیست؟
در حالیکه ویرانگر دل و دین من شده و همه چیزم را به هم ریخته در خانه چه کسی و هم آغوش چه کسی است و وصالش نصیب چه کسی است؟موضوع وصال و غیرممکن بودن آن همیشه برای حافظ مهم است و اینجا می پرسد آیا کسی توانسته به وصال معشوق برسد.
بادهٔ لعلِ لبش کز لبِ من دور مباد
راحِ روحِ که و پیماندهٔ پیمانهٔ کیست؟
لعل لب در غزل های دیگر حافظ هم تعبیری از نزدیک شدن به معشوق است و مثل باده ای او را مست و امیدوار وصال می کند .می فرماید این امید از من دور نباشد اما ظاهرا این لب لعل نصیب افراد دیگری هم می شود و در پیمانه دیگران هم ریخته می شود .در این راه فقط من نیستم که درگیرم .
دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادتپرتو
باز پرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟
از همان معشوق سخن می گوید که شمعی سعادت بخش است و می پرسد سعادت هم صحبتی با این شمع نصیب کدام پروانه شده است .مخاطب را به خدا قسم می دهد که بروید و بپرسید این وصال نصیب چه کسی شده است.
میدهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد
که دلِ نازکِ او مایلِ افسانهٔ کیست!
هر کسی به زعم و حیله خود معشوق را از آن خودش می داند و بالاخره معلوم نشد که دل لطیف او افسانه کدام فرقه را تایید می کند.گویا هر فرقه ای برای او افسانه ای می گوید و حقیقت چیز دیگریست.
یا رب آن شاهوَشِ ماهرخِ زهرهجبین
دُرِّ یکتایِ که و گوهر یکدانهٔ کیست؟
ای خدا ،آن جلوه ای که مثل شاه قدرتمند است و مثل ماه زیبا و مثل زهره نمایان است مثل مروارید گرانبها و یکی بیش نیست او نصیب چه کسی است ؟
تمامی تلاش خود را برای توصیف معشوق می کند و اوج حیرتش را به تماشا می گذارد و به عبارتی به خداوند می گوید نکند این معشوق تو هستی
گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بیتو
زیرِ لب خندهزنان گفت که دیوانهٔ کیست؟
بدون تو از دل دیوانه حافظ آه بر می آید ولی تو می خندی و می گویی دلت دیوانه کیست و از که داری حرف می زنی من که پیش تو هستم .
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۵ - قصهٔ آن گنجنامه کی پهلوی قبهای روی به قبله کن و تیر در کمان نه بینداز آنجا کی افتد گنجست:
هاتفی گفتش کای دیده تعب
رقعهای در مشق وراقان طلب
منظور از مشق چیست ؟
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزیطلب بیواسطهٔ کسب:
رزق ما در کاس زرین شد عقار
وآن سگان را آب تتماج و تغار
عقار یعنی چه ؟
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزیطلب بیواسطهٔ کسب:
قبلهٔ زاهد بود یزدان بر
قبلهٔ مطمع بود همیان زر
یزدان بر یعنی چه ؟
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزیطلب بیواسطهٔ کسب:
مرد او بر جای خرپشته نشاند
وآنک کهنه گشت هم پشته نماند
یعنی چه ؟
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزیطلب بیواسطهٔ کسب:
تا که یهلک من هلک عن بینه
تا که ینجو من نجا واستیقنه
ترجمه لطفا
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزیطلب بیواسطهٔ کسب:
گردد آنگه فکر نقش نامهها
این بطانه روی کار جامهها
یعنی چه ؟
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزیطلب بیواسطهٔ کسب:
خفض و رفع این مزاج ممترج
گاه صحت گاه رنجوری مضج
ممترج یعنی چه ؟
حمزه حکمی ثابت در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۸ در پاسخ به یوسف شیردلپور دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
سلام و درود بی کران خدمت شما استاد عزیز و گرامی
از جنابعالی کمال تشکر را دارم و از خداوند منان پیروزی و سربلندی را برای شما و همه خوبان جهان خواستارم و امیدوارم که همیشه دلتان از آثار هنرمندانی چون حافظ و شجریان عزیز و دیگر بزرگان هنر شاد و مسرور باشد. پاینده باشید.
🌹🌷🌺💐
کوروش در ۳ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۸ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۶ - شنیدن داود علیه السلام سخن هر دو خصم وسال کردن از مدعی علیه:
سلام
محترم معمولا به شخص انسان گفته میشه نه به اشیا پس وصفی نیست
شَـــهــباز در ۳ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:
خدا خیرتون بده.. بسیار لذتبخش و واقعنما بود
و با تشکر که از ابیات جناب مولانا هم شاهد مثال آوردید، ببش از پیش مشتاقشان شدم
خداوند بر علم و معرفت و حکمت و صدق و خلوص شما بیفزاید
کوروش در ۳ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:
گر بهر دم نت بهار و خرمیست
همچو چاش گل تنت انبار چیست
چاش گل تن فکر تو همچون گلاب
منکر گل شد گلاب اینت عجاب
تفسیر لطفا
کوروش در ۳ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:
چون فرو گیرد غمت گر چستیی
زان دم نومید کن وا جستیی
یعنی چه ؟
کوروش در ۳ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:
هر دو گون تمثال پاکیزهمثال
شاهد عدلاند بر سر وصال
هر دو گون حسن لطیف مرتضی
شاهد احبال و حشر ما مضی
یعنی چه
دکتر حافظ رهنورد در ۳ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
چشمم آن دَم که ز شوقِ تو نَهَد سر به لَحَد
تا دَمِ صبحِ قیامت نگران خواهد بود
در برخی نسخ این بیت را همینگونه نوشتهاند که در معنا مبهم است؛ چراکه چشم سر بر لحد نمیگذارد. متوفی سر بر لحد میگذارد و منظور خواجه از این بیت آن بوده که وقتی سر بر لحد بگذارم چشمم از انتظار مقدمت باز خواهد ماند؛ پس در مصرع اول بهجای کلمهی نهد باید نهم باشد.
افسانه چراغی در ۳ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۱ - صفت شیرویه و انجام کار خسرو: