خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده کاو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه
بدار از ناپسندم دست کوتاه
درونم را به نور خود برافروز
زبانم را ثنای خود درآموز
به داوودی دلم را تازه گردان
زبورم را بلندآوازه گردان
عروسی را که پروردم به جانش
مبارکروی گردان در جهانش
چنان کز خواندنش فرخ شود رای
ز مشک افشاندنش خَلُّخ شود جای
سوادش دیده را پر نور دارد
سماعش مغز را معمور دارد
مفرحنامهٔ دلهاش خوانند
کلید بند مشکلهاش دانند
معانی را بدو ده سربلندی
سعادت را بدو کن نقشبندی
به چشم شاهْ شیرین کن جمالش
که خود بر نام شیرین است فالش
نسیمی از عنایت یار او کن
ز فیضت قطرهای در کار او کن
چو فیاض عنایت کرد یاری
بیار ای کان معنی تا چه داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
در این شعر، شاعر از خداوند درخواست توفیق و هدایت میکند تا بتواند راه تحقیق و شناخت را ببیند. او خواهان دلی است که بتواند به یقین دست یابد و زبانی که بر مدح خداوند بپردازد. از خدا میخواهد که نازیبا و ناشایسته را از یادش دور دارد. دلش را همچون دل داوود شاد و پر از عشق بسازد که بتواند کتابی بنویسد (بسراید) که در زیبایی شهره عالم شود و دانش و بصیرت خوانندگان را بیفزاید و راهحل و گشاینده سختیها و مشکلها شود.
خداوندا، توفیق و موفقیت را برای نظامی فراهم کن، و راه حقیقتجویی و راستیجویی را به نظامی بنمای.
دلی به او عطا کن که شایسته یقین و ایمان به تو باشد و زبانی که شایسته ثناگویی باشد و بتواند آفرین تو را بسراید.
نازیبا و ناشایسته را از یاد و فکرم دور نگه دار و از کارهایی که خیر و نیکو نیستند دستم را کوتاه کن.
درون و قلبم را به نور خود روشنایی بخش و زبان و سخنم را به شکر و آفرین گفتنت راهنمایی بفرما.
دلم را همچون دل داوود شاد و تازه بگردان و کتاب مرا بلندآوازه و نامآور بگردان. (داوود به خوشآوازی معروف است چنانکه کوه و جماد نیز با آواز او به شادی و وجد و پایکوبی درمیآمدهاند)
عروس و زیبایی که با جان و دل پروردم را در عالم، خوشبخت و خوششگون بگردان.
چنانکه از خواندنش فکر و رای خواننده، فرخ و مبارک شود و هرجایی از خوشعطریاش همچون خلخ پرمشک شود. (خلخ ناحیهای است که مشک خوب از آنجا آورند.)
کلماتش دیدگان را پرنور و بابصیرت بگرداند و وزن و آهنگش، مغز و فکر را تازه و آبادان کند. (در زیبانویسی؛ سواد قلم، سیاهی و کلمات نوشته است و سماع، ترکیببندی یک نوشته است.)
چنان شود که کتاب و شعرم را «مفرحنامه دلها» بنامند و نیز کلید گشاینده سختیها و مشکلها شود.
معانی و دانش را با آن رفیع و سربلند نما و نیکبختی و سعادت را با آن مزیّن و آراسته بگردان.
به چشم شاه، زیبایی او را دلانگیز و شیرین بنما که خودش بر نام شیرین است و طالع آن بر نام شیرین بوده است.
نسیمی از عنایت و لطف همراه و یار او کن و از فیض و بخششت قطرهای به او عطا کن.
وقتی که فیاض و بخشنده تو را یاری کرد و بهتو بخشید، (اکنون) بیار ای گنج معنا و بنمای که چه به تو بخشیده است. (این بیت، خطاب به شاعر است)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.