گنجور

 
غالب دهلوی حافظ

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها غالب دهلوی مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:


  1. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱

    غالب دهلوی (بیت ۸): غالب به قول حضرت حافظ ز فیض عشق - «ثبت است بر جریده عالم دوام ما»

    حافظ (بیت ۳): هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق - ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:نمی‌بینیم در عالم نشاطی کاسمان ما را - چو نور از چشم نابینا ز ساغر رفت صهبا را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:اگر آن تُرکِ شیرازی به‌‌ دست‌ آرَد دلِ ما را - به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را


  2. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸:چون به قاصد بسپرم پیغام را - رشک نگذارد که گویم نام را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:ساقیا برخیز و دَردِه جام را - خاک بر سر کن غمِ ایّام را


  3. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:جز دفع غم ز باده نبوده‌ست کام ما - گویی چراغ روز سیاه است جام ما


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما - مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما


  4. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:کشته را رشک کشته دگرست - من و زخمی که بر دل از جگرست


    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:دور مجنون گذشت و نوبت ماست - هرکسی پنج روز نوبت اوست


  5. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:ظهور بخشش حق را ذریعه بی سببی ست - وگر نه شرم گنه در شمار بی ادبی ست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:اگر چه عرض هنر پیشِ یار بی‌ادبیست - زبان خموش، ولیکن دهان پُر از عربیست


  6. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:گلشن به فضای چمن سینه ما نیست - هر دل که نه زخمی خورد از تیغ تو وا نیست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست - در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست


  7. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳:به ذوقی سر ز مستی در قفای ره روان دارد - که پنداری کمند یار همچون مار جان دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایه‌بان دارد - بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد


  8. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴:دیگر از گریه به دل رسم فغان یاد آمد - رنگ پیمانه زدم شیشه به فریاد آمد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد - حالتی رفت که محراب به فریاد آمد


  9. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵:ز گرمی نگهت خون دل به جوش آمد - ز شادی ستمت سینه در خروش آمد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:صبا به تهنیتِ پیرِ مِی‌فروش آمد - که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد


  10. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:بتان شهر ستم پیشه شهریارانند - که در ستم روش آموز روزگارانند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند - خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند


  11. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷:دوش کز گردش بختم گله بر روی تو بود - چشم سوی فلک و روی سخن سوی تو بود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود - تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود


  12. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲:ای دل از گلبن امید نشانی به من آر - نیست گر تازه گلی برگ خزانی به من آر


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸:ای صبا نَکهَتی از کویِ فُلانی به من آر - زار و بیمارِ غَمَم راحتِ جانی به من آر


  13. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲:به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق - تجلی تو به دل همچو می به جام عقیق


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:مقامِ امن و مِیِ بی‌غَش و رَفیقِ شَفیق - گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق


  14. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷:می‌ربایم بوسه و عرض ندامت می‌کنم - اختراعی چند در آداب صحبت می‌کنم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم - در لباسِ فقر کارِ اهلِ دولت می‌کنم


  15. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳:درد ناسازست و درمان نیز هم - دهر بی پروا و یزدان نیز هم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳:دَردَم از یار است و درمان نیز هم - دل فدایِ او شد و جان نیز هم


  16. غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹:در عالم بی زری که تلخ ست حیات - طاعت نتوان کرد به امید نجات

    غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:خوشتر بود آب سوهن از قند و نبات - با وی چه سخن ز نیل و جیحون و فرات


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات - گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات


  17. غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۲:شب چیست سویدای دل اهل کمال - سرمایه ده حسن به زلف و خط و خال

    غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳:این رسم که بخشیده شاهی هر سال - آید به کفم ز جواجه تاشان به سؤال


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ماهی که نظیر خود ندارد به جمال - چون جامه ز تن برکشد آن مشکین‌خال