گنجور

 
فیض کاشانی

قصیده ۱ - آفرینش ارواح ائمه هدى و قصه حضرت آدم و حوا: ارواح در ازل به سراپرده بقا - بودند متحد همه بر ذروه علا

خلقت انوار چهارده معصوم(علیهم السلام): از چارده ولی مسمی به هفت اسم - سبع المثانئی که ز قرآن نشد جدا

امتیاز شیعیان اهل بیت: در گوش شیعه چون ز ثناشان صدا رسید - برداشتند نغمه بر آثار آن صدا

درباره خلقت حضرت آدم‏: چون نوبت وجود به ابدان ما رسید - این کار ز آفرینش آدم شد ابتدا

سجده فرشتگان و سرکشى ابلیس: پس امر شد ملائکه را سجده آورید - این قالب خلیفه بگزیده مرا

تماس آدم با حوا: آدم چو دید صورت زیبای دلفریب - در خویش یافت جانب او میل و اشتها!

نهى از خوردن میوه درخت ممنوع‏: پس از جناب قدس رسیدش بشارتی - کاندر بهشت باش تو و زوجه هر دو تا

درخت ممنوع درخت علم بود: آدم چو دید مکرمت و سجده و بهشت - گفتا در آسمان و زمین کیست مثل ما؟

درخت علم مخصوص اهلبیت عصمت بود: آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند - کاشباح نور و علم چه قوم است ای خدا

عظمت مقام ائمه هدى (ع): آدم ز رشک کرد تمنای علمشان - آورد در خیال بدی کاشکی مرا

آدم فریب ابلیس نخورد: ابلیس دید کآدم خاکی بزرگ شد - از حق نیافت منزلت و جاه و اجتبا

نزدیک شدن حوا به درخت ممنوع: مأیوس شد ز آدم و شد سوی زوجه‏‌اش - هم در دهان حیه و هم از ره دغا

حوا فریب خورد و آدم را فریب داد؟: حوا چو دید ایمنی راه و رفع منع - باور شدش بخورد از آن و ندید اذا

تبعید آدم و حوا از بهشت‏: امر آمد از جناب الهی که اهبطوا - نازل شوید سوی زمین هر چهار تا

پنج نور مقدس وسیله تقرب به خداست: آمد ندا که ما به تو گفتیم پیش از این - حرفی که می‏شود همه دردی بدان دوا

توبه آدم و قبول آن: آدم قبول کرد و دگر توبه تازه کرد - از روی عجز و گفت که اغفر ذنوبنا

اعتراف فرشتگان به عجز خود: آنگه به معجبان ملائک خطاب کرد - کاینک خبر کنید ز اسماء من مرا

عهد و میثاق بندگان با خدا در عالم ذر: پس دست قدرت از قبل حق نهاده شد - بر پشت آدم صفی آن میر اصطفا

قصیده ۲ - در قائم بودن جهان به وجود امام زمان علیه السلام: سماء و ارض و ملائک نجوم و شمس و قمر - سباع و وحش و بهائم طیور و جن و بشر

قصیده ۳ - بشارت به ظهور مهدى موعود و منقبت آن زبده موجود: مژده آمد از قدوم آنکه دل جویای اوست - جان به استقبالش آمد آنکه جان مأوای اوست