المقالة الثالث عشر: در آمد چارمین فرزند زیبا
جواب پدر: پدر گفتش امل چون غالب آمد
(۱) حکایت اسکندر رومی با مرد فرزانه: رسید اسکندر رومی بجائی
(۲) حکایت: یکی گفتست از اهل سلامت
(۳) حکایت قحط و جواب دادن طاوس: مگر شد آشکارا قحط سالی
(۴) حکایت پیمبر در شب معراج: پیمبر در شب معراج ناگاه
(۵) حکایت مرد حریص و ملک الموت: حریصی در میان مست و هشیار
(۶) حکایت کشته شدن پسر مرزبان حکیم: حکیمی بود کامل مرزبان نام
(۷) موعظه: چنین گفتست آن داننده پاک
(۸) حکایت بزرجمهر با انوشیروان: چو از بوزرجمهر افتاد در خشم
(۹) حکایت آن مرغ که در سالی چهل روز بیضه نهد: یکی مرغیست اندر کوه پایه
(۱۰) حکایت بهلول و حلوا و بریان: چو غالب گشت بر بهلول سوداش
(۱۱) سؤال موسی از حق سبحانه و تعالی: مگر پرسید موسی ازخداوند
(۱۲) پند کسری: چنین گفتست کسری باربد را
(۱۳) مناجات آن بزرگ با حق تعالی: سحرگاهی بزرگی در مناجات
(۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود: چنین گفتست شعبی مرد درگاه
(۱۵) حکایت زنبور با مور: یکی زنبور میآمد ز خانه
(۱۶) حکایت پیغامبر و کنیزک حبشی: چنین نقلست از سلمان که یک روز
(۱۷) حکایت آن مرد که پیش فضل ربیع آمد: یکی پیری مشوش روزگاری
(۱۸) حکایت بهلول: یکی میرفت در بغداد بر رخش
(۱۹) حکایت مرد مجنون و رعنایان: بره دربود مجنونی نشسته