چو از بوزرجمهر افتاد در خشم
دل کسری، کشیدش میل در چشم
معمایی فرستادند از روم
که گر آنجا کنند این راز معلوم
خراجش میفرستیم واگرنه
جفا بیند ز ما چیزی دگر نه
حکیمان را بهم بنشاند کسری
کسی زیشان نشد آگاهِ معنی
همه گفتند این راز سپهرست
چنین کار از پی بوزرجمهرست
برون از وی کسی نشناسد این راز
بپرسید این معمّا را ازو باز
حکیم رانده را نوشیروان خواند
بدان خواری عزیزش همچو جان خواند
حکایت کرد حالی آن معماش
که جز تو کس نیارد کرد پیداش
حکیمش گفت یک حمّام خواهم
وزان پس ساعتی آرام خواهم
تنم چون اعتدالی یافت یخ خواه
به یخ بر من نویس این قصّه آنگاه
که گرچه چشمِ من کورست امّا
بدین حیلت بگویم این معمّا
چنان کردند القصّه که او گفت
که تا گفت آن معمّا و نکو گفت
بغایت شادمان شد زو دل شاه
بدو گفتا که از من حاجتی خواه
حکیمش گفت چون این روی دیدی
که کورم کردی ومیلم کشیدی
کنون آن خواهم از تو ای سرافراز
که بس سرگشتهام چشمم دهی باز
شهش گفتا که من این کی توانم
تو خود دانی که من این میندانم
حکیمش گفت ای شاه سرافراز
چو نتوانی که چشم من دهی باز
مکن تندی ز کس چیزی ستان تو
که گر خواهی توانی دادش آن تو
چرا میبستدی چیزی که از عز
عوض نتوانی آن را داد هرگز
ترا هر یک نفس دُرّی عزیزست
وزین دُرّت گرامیتر چه چیزست
مده بر باد این گوهر ببازی
که گر خواهی که بازآری چه سازی
تو میباید که هر دم پیش آئی
تو هر دم تا بکی با خویش آئی
بنفشه چون نهٔ نرگس نبودی
چرا چون این و آن کور و کبودی
همه چون رعد بانگی بیدرنگی
همه چون بُرجِ عقرب کور و لنگی
ترا از تو هزاران پرده در پیش
چگونه ره بری یک ذرّه در خویش
تو بیخویشی اگر با خویش آئی
ز خیل پس روان در پیش آئی
نخواهندت بخود هرگز رها کرد
ترا بس عمر میباید قضا کرد
اگر روزی تو زینجا دور مانی
چرا بیگانه و مهجور مانی
یقین میدان که چون آن آشنائی
پدید آید نماند این جدائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.