گنجور

 
سعدی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «شرف نفس به جود است و کرامت به سجود» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ر
ش
غ
ل
م
ن
ه
ی

غزل شماره ۱: ثنا و حمد بی‌پایان خدا را

غزل شماره ۲: ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را

غزل شماره ۳: ای که انکار کنی عالم درویشان را

غزل شماره ۴: غافلند از زندگی مستان خواب

غزل شماره ۵: دریغ صحبت دیرین و حق دید و شناخت

غزل شماره ۶: ای یار ناگزیر که دل در هوای توست

غزل شماره ۷: مقصود عاشقان دو عالم لقای توست

غزل شماره ۸: درد عشق از تندرستی خوشتر است

غزل شماره ۹: منزل عشق از جهانی دیگر است

غزل شماره ۱۰: فلک با بخت من دائم به کین است

غزل شماره ۱۱: آن را که جای نیست همه شهر جای اوست

غزل شماره ۱۲: آن به که چون منی نرسد در وصال دوست

غزل شماره ۱۳: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

غزل شماره ۱۴: از جان برون نیامده جانانت آرزوست

غزل شماره ۱۵: هر که هر بامداد پیش کسیست

غزل شماره ۱۶: خوشتر از دوران عشق ایام نیست

غزل شماره ۱۷: چون عیش گدایان به جهان سلطنتی نیست

غزل شماره ۱۸: تن آدمی شریف است به جان آدمیت

غزل شماره ۱۹: صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت

غزل شماره ۲۰: دنیی آن قدر ندارد که بر او رشک برند

غزل شماره ۲۱: نادر از عالم توحید کسی برخیزد

غزل شماره ۲۲: ذوق شراب انست، وقتی اگر بباشد

غزل شماره ۲۳: نه هر چه جانورند آدمیتی دارند

غزل شماره ۲۴: بیفکن خیمه تا محمل برانند

غزل شماره ۲۵: اگر خدای نباشد ز بنده‌ای خشنود

غزل شماره ۲۶: شرف نفس به جود است و کرامت به سجود

غزل شماره ۲۷: بسیار سالها به سر خاک ما رود

غزل شماره ۲۸: وقت آن است که ضعف آید و نیرو برود

غزل شماره ۲۹: روی در مسجد و دل ساکن خمار چه سود؟

غزل شماره ۳۰: هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود

غزل شماره ۳۱: از صومعه رختم به خرابات برآرید

غزل شماره ۳۲: تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار

غزل شماره ۳۳: ره به خرابات برد، عابد پرهیزگار

غزل شماره ۳۴: گناه کردن پنهان به از عبادت فاش

غزل شماره ۳۵: هر که با یار آشنا شد گو ز خود بیگانه باش

غزل شماره ۳۶: گر مرا دنیا نباشد خاکدانی گو مباش

غزل شماره ۳۷: صاحبا، عمر عزیز است غنیمت دانش

غزل شماره ۳۸: ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش

غزل شماره ۳۹: برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ

غزل شماره ۴۰: عمرها در سینه پنهان داشتیم اسرار دل

غزل شماره ۴۱: دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم

غزل شماره ۴۲: بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم

غزل شماره ۴۳: در میان صومعه سالوس پر دعوی منم

غزل شماره ۴۴: باد گلبوی سحر خوش می‌وزد خیز ای ندیم

غزل شماره ۴۵: ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکنده‌ایم

غزل شماره ۴۶: ساقیا می ده که ما دردی کش میخانه‌ایم

غزل شماره ۴۷: خرما نتوان خوردن از این خار که کشتیم

غزل شماره ۴۸: خداوندی چنین بخشنده داریم

غزل شماره ۴۹: تو پس پرده و ما خون جگر می‌ریزیم

غزل شماره ۵۰: برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم

غزل شماره ۵۱: برخیز تا طریق تکلف رها کنیم

غزل شماره ۵۲: خلاف راستی باشد خلاف رای درویشان

غزل شماره ۵۳: عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن

غزل شماره ۵۴: ای به باد هوس در افتاده

غزل شماره ۵۵: شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه

غزل شماره ۵۶: ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی

غزل شماره ۵۷: آستین بر روی و نقشی در میان افکنده‌ای

غزل شماره ۵۸: چو کسی در آمد از پای و تو دستگاه داری

غزل شماره ۵۹: یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری

غزل شماره ۶۰: هر روز باد می‌برد از بوستان گلی

غزل شماره ۶۱: پاکیزه روی را که بود پاکدامنی

غزل شماره ۶۲: اگر لذت ترک لذت بدانی

غزل شماره ۶۳ - این غزل در تذکره مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است: بربود دلم در چمنی سرو روانی

غزل شماره ۶۴: یاری آن است که زهر از قبلش نوش کنی

غزل شماره ۶۵: مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی

 
sunny dark_mode