گنجور

 
سعدی

منزل عشق از جهانی دیگر است

مرد عاشق را نشانی دیگر است

بر سر بازار سربازان عشق

زیر هر داری جوانی دیگر است

عقل می‌گوید که این رمز از کجاست

کاین جماعت را نشانی دیگر است

بر دل مسکین هر بیچاره‌ای

شاه را گنج نهانی دیگر است

این گدایانی که این دم می‌زنند

هر یکی صاحبقرانی دیگر است