برخیز تا طریقِ تکلّف رها کنیم
دکّانِ معرفت به دو جو بر بها کنیم
گر دیگر آن نگارِ قباپوش بگذرد
ما نیز جامههای تصوّف قبا کنیم
هفتاد زَلَت از نظرِ خلق در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنیم
آن کاو به غیرِ سابقه چندین نواخت کرد
ممکن بوَد که عفو کند گر خطا کنیم
سعدی وفا نمیکند ایامِ سستِ مهر
این پنج روزِ عمر بیا تا وفا کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر دعوت میکند تا از ظاهرسازی و تکلف رها شویم و به جستجوی معرفت واقعی بپردازیم. او میگوید اگر محبوب ما از کنار ما عبور کند، ما نیز باید لباس تصوف بپوشیم. اشاره میکند که اشتباهات انسانی بهتر از عباداتی هستند که با نفاق و ریا انجام شوند. همچنین تأکید میکند که ممکن است خداوند ما را ببخشد اگر اشتباهی مرتکب شویم. در نهایت، شاعر به زودگذر بودن عمر اشاره میکند و از ما دعوت میکند تا در این مدت کوتاه به وفا و صداقت بپردازیم.
هوش مصنوعی: بیا بلند شو تا از قید رفتارهای ظاهری و تصنعی دور شویم و گنجینههای دانش و معرفت را با ارزش واقعیاش به دست آوریم.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق زیبای لباسپوش از کنار ما بگذرد، ما هم لباسهای تصوف به تن خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: در زندگی، اگر بخواهیم خود را در نظر مردم پنهان کنیم و اشتباهات و کمبودهایمان را بپذیریم، این بهتر از آن است که بخواهیم خداوند را با نمایشها و نفاق در عبادتهایمان فریب دهیم. به عبارت دیگر، این عدم توجه به نگاه دیگران و تمرکز بر نیت خالص، ارزش بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: آن کسی که به خاطر ما بارها عذرخواهی کرده و ما را مورد لطف قرار داده، ممکن است اگر از ما خطایی سر بزند، ما را ببخشد.
هوش مصنوعی: سعدی بیان میکند که در روزهایی که دوستی و محبت پایدار نیست، زندگی کوتاه و گذراست. بنابراین بهتر است همین طور که عمرمان محدود است، به یکدیگر وفاداری و محبت کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۳
هفتاد زلت از نظر خلق در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنیم
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
بیمغز بود سر که نهادیم پیش خلق
دیگر فروتنی به در کبریا کنیم
دارالفنا کرای مرمت نمیکند
[...]
آن به که روز عید به می التجا کنیم
عیش گذشته را به صبوحی ادا کنیم
با پیر می فروش برآریم خلوتی
یک چند خانقاه به شیخان رها کنیم
از صوت نای و نی بستانیم داد عید
[...]
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم
در حبس صورتیم و چنین شاد وخرمیم
بنگر که در سراچهٔ معنی چه ها کنیم
رندان لاابالی و مستان سرخوشیم
[...]
ای دل بیا بکوی خرابات جا کنیم
با پیر میفروش بجان اقتدا کنیم
بر آستان پیر خرابات سرنهیم
بر عهد بندگی و ارادت وفا کنیم
خود را ز قید زهد و ریایی برون بریم
[...]
برخیز تا زیارت ماتمسرا کنیم
جان را برای قطره اشکی فدا کنیم
بر مرهم مسیح بخندیم و بگذریم
هر درد را به حسرت دردی دوا کنیم
داغیم و کار ما سفر ملک سینههاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.