گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح وزیر نظام الدین

 

شد برج حمل موکب سلطان کواکب

کز نوبتیانش برتر بهتر بمراتب

گوئی حمل از گنبد پیروزه سلب نیست

جز مرکب پیروزی سلطان کواکب

آغاز سواریش بدو بود و ازو شد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح ملک مسعود

 

ماه رجب فرخ فرخنده چه ماه است

کز یازده همتاه ورا رفعت و جاه است

چون یوسف کنعان ملک یازده کوکب

در سال بحرمت ملک یازده ماه است

آمد بسلام ملک مشرق و مغرب

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح تاج الدین

 

ای یافته تاج نسب از صاحب معراج

هستی به لقب دین همایون ورا تاج

همنام تو است و پدر تو بدو خوشنام

جد تو رسول قرشی صاحب معراج

شاه شرفی تاج تو است از نسب تو

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح نظام الدین محمد بن علی

 

خورشید ببرج حمل آمد چو رخ یار

هم نور بحاصل شود از تابش و هم نار

نور از پی روشن شدن عالم تاریک

نار از جهت پختن هر خام بر اشجار

تا باز جهان از تبش و تابش خورشید

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح دهقان اجل احمد سمسار

 

شاید بسرو دیده شدن پیشرو کار

کاندر سفر باد خدای همه احرار

خورشید معالی فلک فضل و محامد

دهقان اجل اصل جلال احمد سمسار

فرخنده نصیرالدین صدری که زدادش

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - در مدح دهقان اجل احمد سمسار

 

ای رنگ رخت گونه گلنار شکسته

یک موی تو صد طبله عطار شکسته

وز خجلت بالای تو در هر چمن و باغ

افکنده سر سرو و سپیدار شکسته

بازار نکوئی بتو افروخته وز تو

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح نصیرالدین علی بن احمد

 

ای دو لب تو قافله قند شکسته

قد تو سر سرو سمرقند شکسته

بادام دو چشم تو بعیاری و شوخی

صدبار بهر لحظه درکند شکسته

از هیبت مژگان دو بادام تویی جنگ

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - و قال یمدح الوزیر

 

ای گاه وزارت بتو همچون فلک از ماه

آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه

ماه فلک فضلی و شاه حشم جود

رخشنده تر از ماهی و بخشنده تر از شاه

از همت تو ماهی و شاهی است فرودت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح وزیر

 

ماه رجب فرخ و نوروز جلالی

گشتند قرین از قبل فرخ فالی

فال همه عالم شود از هر دو مبارک

گیرند اگر خال خود از صدر معالی

صدری که همه ساله بیننده او بر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹ - ایدوست

 

ما را ز غم عشق تو ایدوست بس آخر

آن شادی وصل تو کجا رفت پس آخر

وصل تو ز من رفت و پس وی نگرانم

گر باز نگردد نکند روی پس آخر

داریم هوا و هوس وصل تو در سر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴ - خواهی بوفا گوش بتا خواهی کین توز

 

بنمود بمن روی نگارین خود امروز

دلبند من آن کرد که مه روی کله دوز

در آرزوی روی نگاریش بدم دی

آن آرزوی دینه من راست شد امروز

میتافت بکف رشته و میدوخت بسوزن

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵ - چون گل نوروز

 

مشکین کله بر گل نهی ای ماه کله دوز

تا در مه دی باز نمایی گل نوروز

ای چون گل نوروز برخسار و ببالا

بر سرو سرافراز سرافرازی و فیروز

گر سرو و گلت خوانم مانی بگل و سرو

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - باغ

 

آرامگه اهل حکم کردی این باغ

ای باغ تو آرامگه اهل حکم به

ارباب حکم مدح تو گویند در این باغ

چندانکه بود نزد خرد مدح ز ذم به

تا اهل سخن در سخن مدح تو باشند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - مدیح تو

 

ای خاطرم از نور مدیح تو منور

جز مدح تو در فکرت من نیست مصور

از خلق تو هرگه بزبان آرم لفظی

چون خلق تو گردد دم از آن لفظ معطر

خورشید سپهر کرم وجود و سخائی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - ناصر دین

 

ای ناصر دین سید اولاد پیمبر

ای عالم جاه و شرف و دانش و تمییز

از غایت جود و کرم و بر و مروت

ناخواسته بخشی بهمه خلق همه چیز

آن بخت ندارند که ناخواسته یابند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در هجاء یاقوتی جولاهه

 

یاقوتی جولاهه بمرد و دو پسر ماند

یک مامجه برماند و دگر مامجه برماند

با . . . ن چو مغاک پدران مامجه پذرفت

تا مامجه بر ریش چو غرواش پدر ماند

زان پیرک جولاهه بت خاره بدباب

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در وصف حال خویش

 

از قصه دوشینه من تا که خداوند

آگاه شود می‌بسرایم سخنی چند

دوشینه مرا انده آن نامده فرزند

بربست به صد بند و فرو داشت به صد بند

تا صبح به من خیل خیالات فرستاد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - بدو گفتم

 

در راه مرادی صنمی در گذر آمد

رفتار چنان ماه مرا در نظر آمد

شوخی شکری سروقدی قحبککی چست

کز حسن ز خورشید بسی خوبتر آمد

در پیش وی استادم و راهش بگرفتم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطایبه

 

ای تازه تر از ترب و سفاناج ببربر

پرورده ترا غوری و غرچه بذکر بر

بر نیم بروت تو هر آنکه که بخندم

یک شهر بخندند بر آن نیم دگر بر

در خرزه چون سنگ دو پاره زده ای چنگ

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در هجو جوانی و مدح احمد سمسار

 

ای آخته بالای پری چهره عیار

دیوانه کافی پسر دختر سالار

ای گشته پری پیش رخ خوب تو چون دیو

ای دست بدیوار و بدانکار چو دیوار

تا زلف نگونسار سیاه تو بدیدیم

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode