ما را ز غم عشق تو ایدوست بس آخر
آن شادی وصل تو کجا رفت پس آخر
وصل تو ز من رفت و پس وی نگرانم
گر باز نگردد نکند روی پس آخر
داریم هوا و هوس وصل تو در سر
جاوید نمانند هوا و هوس آخر
هم با من بیچاره بیک حجره درآئی
گردد دل تو نرم بگفتار کس آخر
یکروز نیاید که یکی یار موافق
با تو نفسی صدق زند بی مگس آخر
وز صحبت ناجنس خسان دست بداری
تا چند بود صحبت ناجنس و خس آخر
گر عمر من از دهر بجز یکنفسی نیست
با تو بهمان یکنفسم هر نفس آخر
هرگز بر من بی دگری راه ندانی
ره رفت نداند بر موئی جرس آخر
ای زلفک تو دزد و دل من عسس او
آندزد بدست آرد یکشب عسس آخر
فریاد رسم کوئی یکروز بجانت
چون کار بجان آمد فریادرس آخر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اشتیاق شاعر به وصال محبوبش است. او از درد و رنج عشق میگوید و اینکه شادی وصال محبوب کجا رفته است. شاعر از نگران بودن دربارهی بازگشت محبوبش سخن میگوید و تکرار میکند که هر چه در سر دارد، فقط دوستی و وصال اوست. همچنین، او به روابط ناکارآمد و ناسالم اشاره میکند و میخواهد که دست از صحبت با افراد نامناسب بردارد. در نهایت، او ابراز میکند که اگر تنها یک نفس باقی مانده باشد، با همان نفس، در کنار محبوبش خواهد بود. این شعر به خوبی حس تنهایی، عشق و انتظار را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ما از غم عشق تو به شدت رنج میبریم، اما بالاخره آن شادیای که از وصال تو به دست میآید کجاست؟
هوش مصنوعی: دوستی و وصالت از من دور شد و حالا نگرانم که اگر برنگردی، شاید دیگر هیچ زمانی نتوانم به تو دسترسی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: در دل ما آرزو و اشتیاق به وصال تو وجود دارد، اما این آرزوها و هوسها همیشه پایدار نمیمانند.
هوش مصنوعی: اگر تو با من بیچاره به یک اتاق بیایی، دل تو هم نرم میشود و به سخنان دیگران گوش میدهی.
هوش مصنوعی: هرگز روزی نخواهد آمد که هیچ دوستی مانند تو، بیدغدغه و بدون مشکل، در کنار تو نفس بکشد.
هوش مصنوعی: از همراهی با افراد ناپاک و پست پرهیز کن، زیرا تا چه زمانی میتوانی با آنان باشی و در نهایت به کجا خواهی رسید؟
هوش مصنوعی: اگر عمر من در طول زمان فقط به یک نفر وابسته است، با تو همواره به همان یک نفر تعلق دارم و هر دم که میگذرد، آن یک نفر تویی.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانی بدون همراهی دیگران، راهی را که باید بروی پیدا کنی، زیرا در این مسیر، آخرین نشانهها و علامتها نیز بدون آن همراه وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: زلفهای تو مانند دزدان هستند و دل من هم نگهبانی برای آنها. این دزد در دل من به طور پنهانی کار میکند و در یک شب میتواند به راحتی آن را به چنگ آورد. اما در نهایت، این نگهبان است که بر این دزدی نظارت دارد.
هوش مصنوعی: هر کجا که به فریاد نیاز است، صدایت را بلند کن؛ چون وقتی به جانت آسیب برسد، دیگر وقت برای فریاد زدن نخواهی داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.