ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۱ - پیام به شیرازیان
استاد کُلّ فی الکُلّ شوریده است در شعر
تنها نه من بر آنم مَردُم همه بر آنند
از اهل ذوق شیراز خواهم که گاه گاهی
با خوب رو نگاری چون کامِ دل برانند
هر عضو او که بینند از عضو دیگرش به
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۲ - انتقاد از سازندگان آرامگاه فردوسی
یک وجب ساخته آخر نشود قبرِ حکیم
شاید از خود دو سه پارک دگر آباد کنند
روحِ فرودسی از این زنجَلَبان در تَعَب است
کاش این روحِ گرامی را آزاد کنند
زنده در قبر کنند اهل ادب را لیکن
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۳ - کار و بار
ندانم از چه به هر جا که لفظ کار آید
ردیف آن را فی الفور لفظ بار کنند
برای آن که چو گاری به دستشان افتاد
بر آن سرند که تا بار خویش بار کنند
پیاده های سپاهی به شهر ما هر یک
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۴ - در رثای کلنل محمد تقی خان پسیان
دلم به حال تو ای دوست دار ایران سوخت
که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند
تمام خلق خراسان به حیرتند اندر
که این مقاتلۀ با تورا چه نام کنند
به چشم مردم این مملکت نباشد آب
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۵ - رم
یارب این عادت چه میباشد که اهل ملک ما
گاه بیرون رفتن از مجلس ز در رم میکنند
جمله بنشینند با هم خوب و برخیزند خوش
چون به پیش در رسند از همدگر رم میکنند
همچنان در موقع وارد شدن در مجلسی
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۶ - وزیران دیدنی
وزرا از چه دیده می نشوند
راستی مردمانِ دیدنیند
نی غلط گفتم این معیدی ها
دیدنی نه، همان شنیدنیند
تا وزیرند از کسان ببرند
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۷ - تاریخ وفات عزیز علیا (۱۳۰۶ هق)
سود و زیان جهان دیده و سنجیده ایم
کسی که خورد و خوراند از این جهان برد سود
بقا بقای خداست بجز خدا هر که هست
برون رود از جهان دیر زید یا که زود
یکی قمر طلعتی که بد فرشته نهاد
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۸ - قطعه
قبض آقای کمال السلطنه است
بایدش امضا کنی بسیار زود
پس فرصتی با همین مَشدی سُهَیل
تا نمایم من دُعا بر آن وجود
گر رسوم از ما طمع داری بگو
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۹ - علت بیتابی نوزاد
هیچ میدانی تو هر طفلی که آید در جهان
از چه توأم با عُوَیل و ضَجه و زاری بُوَد
گرچه خون میخورده اندر حبس تاریک رحم
وین زمانش نوبت شیر و شکر خواری بود
این از آن باشد که در لوح ازل بیند ز پیش
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۰ - جواب تبریک شوریده
گفت شوریده به من تهینت عید ز فارس
گشت از تهنیت او به من این عید سعید
کاش شوریده در این سال به طهران می بود
تا همه روز به ما می شد فرخنده چو عید
شعر او از لب او لذّت دیگر دارد
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۱ - فقیه
نشسته بود فقیهی به صدر مجلس درس
بجای لفظ عَن اندر کتاب خود من دید
قلم تراش و قلم برگرفت و مَن عَن کرد
سپس که داشت درآن باب اندکی تردید
یکی ز طُلاب این دید و گفت با دگران
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۲ - هجو حاکم
این حاکم بی عُرضه به ما اهل خراسان
دردی نفرستاد و دوا نیز نبخشید
گویند که از فرط لثامت به همه عُمر
در راه خدا نان به گدا نیز نبخشید
تنها نه از او خلق خدا خیر ندیدند
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۳ - قطعه
نصرت السلطنه دیوان عدالت را میر
صله شعر من از چیست به تأخیر کشید
از چه شه زاده حاکم صله شعر مرا
جزو اشرار قراداغ به زنجیر کشید
وعده وصل بد آیا که به تأخیر افتاد
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۴ - مهر مادر
باز چون جوجه ماکیان بیند
از پی صید برگشاید پر
تند و تیز از هوا به زیر آید
همچو حکم قضا و پیک قدر
ماکیانی که در برابر باز
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۵ - جهاد اکبر
شب در بساط احرار از التفات سردار
کنیاک بود بسیار تریاک بود بی مر
هر کس به نشوهای تاخت با نشوه کار خود ساخت
من هم زدم به وافور از حد خود فزون تر
تریاک مُفت دیدم هی بستم و کشیدم
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۶ - وفا
وفا در گل رخان عطر است در گل
من این را خوانده ام وقتی به دفتر
وفای گل رخان و عطر گل ها
به لطف و خاصیت هستند هم بر
گل سرخ اندر این بستان زیاد است
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۸ - مادر
پسر، رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر
برو بیش از پدر خواهش که خواهد
تو را بیش از پدر بیچاره مادر
ز جان محبوب تر دارش که داردت
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۹ - مزاح با یکی از دوستان
چند تو را گفتم ای کمال مخور کیر
تا نشوی مبتلا به رنج بواسیر
چون به جوانی تو پند من نشنیدی
رنج بواسیر کش کنون که شدی پیر
کیر بواسیر آورد، همه دانند
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۰ - در پشت کتابی که برای سردار عبدالعزیز خان جنرال قنسول افغان مقیم مشهد فرستاده نوشته است
عزیز نسخۀ اشعار صابر شاعر
که پر بُوَد ز گهر های شاه وار عزیز
ز دوستدار عزیزی رسیدی و اکنون
به یادگار فرستم به دوستدار عزیز
عزیز فنسول افغان شریف مرد جهان
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۱ - قطعه
گویند ماکیان را باید گرفت و کشت
گر بر خلاف رسم کند نغمۀ خروس
بر گو که چون کنند اگر شاعری کند
شاعر پسند کودکی آماده چون عروس