ندانم از چه به هر جا که لفظ کار آید
ردیف آن را فی الفور لفظ بار کنند
برای آن که چو گاری به دستشان افتاد
بر آن سرند که تا بار خویش بار کنند
پیاده های سپاهی به شهر ما هر یک
به یک کرشمه همی کار صد سوار کنند
برای بردن اسب و درشکۀ مردم
بیا ببین که چه جفت و کلک سوار کنند
به جای آن که نشینند و حرف شعر زنند
چه خوش بُوَد که نشینند و فکر کار کنند
در آن محیط که باقیست نام خواجه و شیخ
چگونه اهل ادب بر من افتخار کنند
سخن سرایی را در دولت ذکاءالملک
همه به ایرج بی کاره واگذار کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انتقاد از وضعی که در جامعه حاکم است، میپردازد. او از ناتوانی افراد در انجام کارهای صحیح و موثر سخن میگوید و به بیکاری و سطحی بودن فعالیتهای آنها اشاره میکند. در حالی که میتوانند کارهای مهمی انجام دهند، بیشتر به دنبال جلب توجه و فریفتن دیگران هستند. از این رو، شاعر نگران آینده ادب و فرهنگ در جامعهای است که مردم به جای تفکر و فعالیت واقعی، فقط به لفظ و ظاهر توجه دارند. او به بیعملی برخی از افراد در حوزه سخنوری و ادبیات اشاره میکند و انتقاد میکند که اهتمام واقعی به کار و اندیشیدن کمتر دیده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه طور منصب شاهان بود که بیع و شری
به قصد کسب معاش خود اختیار کنند
چو شاه پیشه کند کار تاجران جهان
تو خود بگو که دگر تاجران چه کار کنند
زارض ماریه چون سوی شام یار کنند
چو کودکان مرآ بر شتر سوار کنند
ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید
ردیف آن رافی الفور لفظ بار کنند
برای آنکه چو کاری بدستشان افتاد
بر آن سرند که تا با خویش بار کنند
پیاده های سپاهی به شهر ماهر یک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.