گنجور

 
ایرج میرزا

چند تو را گفتم ای کمال مخور کیر

تا نشوی مبتلا به رنج بواسیر

چون به جوانی تو پند من نشنیدی

رنج بواسیر کش کنون که شدی پیر

کیر بواسیر آورد، همه دانند

درد گلو زاید از زیادی انجیر

خرما افزون خوری خناق بگیری

کیر ندارد به قدر خرما تاثیر؟!

 
 
 
منوچهری

شیر دهدشان به پای، مادر آژیر

کودک دیدی کجا به پای خورد شیر؟

مادرشان سرسپید و جمله شده پیر

و ایشان پستان او گرفته به زنجیر

خواجوی کرمانی

دامن خرگه برافکن ای بت کشمیر

سرو قباپوش و آفتاب جهانگیر

چهره ی خوب تو رشک لعبت نوشاد

نرگس مستت بلای جادوی کشمیر

نقش جمالت نگارخانه ی مانی

[...]

صائب تبریزی

جوشن داودی قلمرو تدبیر

نقش بر آب است پیش ناوک تقدیر

با جگر آفتاب، صبح چه سازد ؟

گرمی دل کم نمی شود به طباشیر

بار نفسها نه ایم چون نی بی مغز

[...]

ملک‌الشعرا بهار

باد بیاورد بوی مشک به شبگیر

گوئی بگذشت از آن دو زلف گره گیر

شبگیر ار بگذرد نسیم بر آن زلف

مشک فرازآورد نسیم به شبگیر

دانم تدبیرها بسی به همه کار

[...]

میرزاده عشقی

گرسنه چون شیرم و برهنه چو شمشیر

برهنه‌ای شیر گیر و گرسنه‌ای شیر

برهنه ام دستگیریم نکند کس!

دست نگیرد کسی به برهنه شمشیر

من دم شیرم، ببازیم نگرفتند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از میرزاده عشقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه