گنجور

 
۱
۲
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

ای بی‌خبران ز درد و آهم

خیزید و رها کنید راهم

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

 

از آمدن تو روسیاهم

عذرت به کدام روی خواهم

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم

 

من گرچه سرآمدِ سپاهم

دختر به دل خوش از تو خواهم

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی

 

گفت ای در تو پناهگاهم

در جز تو کسی چرا پناهم

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون

 

گر سهو شود به سجده راهم

در سجدهٔ سهو عذر خواهم

۱ بیت
نظامی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

نه وصل تو می دهد پناهم

نه برخیزد غمت ز راهم

هر روز تو در جفا فزائی

هر لحظه من از غمت بکاهم

گرماه بدم کنون چو مورم

[...]

۹ بیت
مجد همگر
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۵

 

من عاشق آن رخ چو ماهم

گو زار مکش که بی گناهم

تاراج غمت شدم که فتنه

زد در شب گیسوی تو راهم

از شعله بسی گریخت پشمم

[...]

۷ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲ - مناجات در حضرت واهب منی و نجات

 

زان گونه به خویش ده پناهم

کز گنج تو خواهم آنچه خواهم

۱ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲

 

فریاد ز چشم روسیاهم

صد آه ز گریه و ز آهم

هر شب ز غم فراق چون شمع

تا چند بسوزم و بکاهم

از گریه هزار آب شستم

[...]

۷ بیت
ناصر بخارایی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۴۹

 

نه فقر بماند و غنا هم

نه حکم فنا و نه بقا هم

۱ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۴۲ - مثل

 

جز وصل تو از خدا نخواهم

این است دعای صبحگاهم

۱ بیت
ابن عماد
 

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۶۰ - باز آمدن صبا از معشوق به عاشق

 

گشتی تو همه دلیل راهم

عذر قدمت چگونه خواهم

۱ بیت
ابن عماد
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۲۴ - صفت رفوگر

 

نبود بسوی نجات راهم

شد رشته ی دام من نگاهم

۱ بیت
وحیدالزمان قزوینی
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۳۰ - صفت کلاه دوز

 

از دیدن آن رخ چو ماهم

رقصان چو حباب شد کلاهم

۱ بیت
وحیدالزمان قزوینی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۳

 

وقت است‌کنیم‌گریه با هم

ای شمع شب است روز ما هم

دوریم جدا زدامن یار

چون دست شکسته از دعا هم

هستی چقدر رعونت انشاست

[...]

۱۲ بیت
بیدل دهلوی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۴