گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

اگر یاور نه‌ای با دیو دژ خیم

ز یزدان هیچ هست ار در دلت بیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

ز یزدان نیز آمد در دلش بیم

دلش زان نامه شد گفتی به دو نیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

ترا ماند به مهر ای گنبد سیم

تو گویی کرده شد سیبی به دونیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او

 

سپاست بر سرم بهتر ز دیهیم

که کردی مر مرا از مرگ بی بیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ

 

چه شاید کرد با سه دیو دژحیم

که نز شرم آگهی دارند و نز بیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

تو چون ویسی لب از نوش و بر از سیم

تو گویی کرده شد سیبی به دو نیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین

 

دو زلف از بوی و خم چون عنبر و جیم

دهانی همچو تنگ شکر و میم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

گهی رنج و گهی درد و گهی بیم

ز دست هجر دل گشته به دو نیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

تو گویی بینی‌اش تیغی‌ست از سیم

که کرد آن تیغْ سیبی را به دو نیم

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

سوادی بر تن سیمین زد از بیم

که خوش باشد سواد نقش بر سیم

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور

 

که بد دل در برش ز امید و از بیم

به شمشیر خطر گشته به دو نیم

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو

 

بفرمودی تنوری بستن از سیم

که بودی خرج او دخل یک اقلیم

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

به درگاه تو در امید و در بیم

نشاید راه بردن جز به تسلیم

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

مرا دیگر ز کشتن کی بود بیم

که جان کردم به شمشیر تو تسلیم

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۱ - صفت شیرویه و انجام کار خسرو

 

چو کوه از زلزله گردد به دونیم

ز افتادن بلندان را بود بیم

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۳) حکایت ترسا بچه

 

یکی ترسای تاجر بود پر سیم

که او را خواجگی بودی در اقلیم

عطار
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode