نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
مباش ایمن که با خوی پلنگ است
کجا یکدل شود، آخر دو رنگ است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۳ - رسیدن نامهٔ شیرین به خسرو
به خود گفتا جواب است این نه جنگ است
کلوخانداز را پاداش سنگ است
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶
زبان بربسته ای با ما که جنگ است
نمی دانم دگر بار این چه ننگ است
دل صاحب دلان خون کردی آخر
چه دل داری کدامین دل چه سنگ است
سگ آهوی وصلت می توان بود
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق
وگر نه کی شبی را این درنگ است
که گردون بسته و سیاره لنگ است
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۸ - وزیدن نسیم سحری بر زلیخا و نرگس خوابناکش را گشادن و از خیال شبانه غنچه وار خون به دل فرو خوردن و مهر بر لب نهادن
دلی کز عشق در کام نهنگ است
ز جست و جوی کامش پای لنگ است
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۴ - پرسیدن دایه از زلیخا سبب گداختن و سوختن وی را در مشاهده شمع جمال یوسف علیه السلام
دهانش کز سخن با من به تنگ است
به جز خون خوردنم از وی چه رنگ است
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۶ - گرفتن زلیخا سر راه یوسف را و التفات نایافتن و بعد از آن به خانه رفتن و بت را شکستن و ایمان به خدای تعالی آوردن و پس بر سر راه وی آمدن و التفات یافتن
ز هر ظالم که یک دینار رنگ است
وگر زو دست صد کس زیر سنگ است
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۲ - شکایت از فلک پر نکایت که اژدهاوار گرد عالمیان حلقه کرده و همه را به دایره تصرف خود درآورده بر یکی زخم زند و بر دیگری زهر افکند نه هیچ از دست رفته را با وی دست ستیز و نه هیچ از پای افتاده را از وی پای گریز
به جز آزار ما را زو چه رنگ است
که با ما روز شیر و شب پلنگ است
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۹ - جواب گفتن شیرین
حدیث من نپنداری که جنگ است
ولی دانی که دنیا نام و ننگ است
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۷ - گفتار در خاتمت کتاب
به هم کش بار، کین ره سخت تنگ است
به همت رو که پای عزم لنگ است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۸ - در صفت مرغزاری که شیرین در آنجا آسایش نموده و گفتگوی او با دایه در ستایش حسن خویش
دلی دارم که با هرکس به جنگ است
بر او پهنای هفت اقلیم تنگ است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۴ - در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
در آن توفان که آسیب نهنگ است
شکسته زورقی را کی درنگ است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۷ - در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
وفاداری بر پرویز ننگ است
بود یک رنگ با هرکس دورنگ است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو
خموشی گرچه از مدح تو ننگ است
ولیکن چون دل من وقت تنگ است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
ز بس کز شاخ مرجانش به تنگ است
چو دهقان، اره بر پشت نهنگ است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه
به حلمش کوه خواندن نیز ننگ است
که دست آن ز حلمش زیر سنگ است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه
ز جود او چنان زر بار سنگ است
که مار گنج را از گنج ننگ است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۲ - در مذمت حساد
که دل بی چاشنی عشق تنگ است
مرا زین دل که بی درد است ننگ است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۹ - پرسیدن رام از بسوامتر حقیقت گنگ که چگونه از آسمان بر زمین آمده و جواب دادن او
شتابی چون کنی کار درنگ است
علاج تشنگیشان آب گنگ است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۰ - دیدن رام جتایو کرگس را و خبر یافتن از سیتا
به دیوان گرنه بهر مهر جنگ است
چرا روی زمین یاقوت رنگ است؟