فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
همان گه نزد ویرو کرد نامه
ز تندی کرد چون شمشیر خامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
ز رام آورد مشک آلود نامه
برد از ویس خون آلود جامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
کنون ده در بخواهم گفت نامه
به گفتاری که خون بارد ز خامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن
جفا نامه نهادم نام نامه
که بر وی خون همی بارید خامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین
چو مشکین کرد مشکین نوک خامه
به نوک خامه مشکین کرد نامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین
فرستادم به نزد دوست نامه
برو پیچیده خون آلوده جامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین
گهی بویید مشک آلود جامه
گهی بوسید خون آلود نامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین
ز دیدارش بدل دادهست جامه
ز گفتارش بدل دادهست نامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
حریر و مشک و عنبر خواست و خامه
ز درد دل به رامین کرد نامه
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس
نشاید کم بدَرّد دست جامه
و یا خواند زبان فریاد نامه
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
چو داری در سنانِ نوکِ خامه
کلیدِ قفلِ چندین گنجنامه
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۳) حکایت پادشاه که از سپاه بگریخت
بشهری شد بگردانید جامه
نه خاصه باز دانستش نه عامه
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۹) حکایت بایزید با مرد مسافر
چو از خاصّ خودش پوشند جامه
ز قُدّوسی بقّدوسیست نامه
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
به بیست و پنج سال از نوک خامه
بسر میبرد نقش شاهنامه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
الا ای خوش تذرو سبز جامه
تو خواهی بود گل را پیک نامه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۴ - رفتن خسرو و گل بباغ
نه چندان فرش و بستر بود و جامه
که شرحش نقش داند کرد خامه
عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم
هزاران لعبت زنگار جامه
شدند از شاخها پرّان چو نامه
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
یکی مکری بساخت از نوک خامه
جهان افروز را بنوشت نامه
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
چو شد از نامه فارغ، نوک خامه
ببازار آمد و برداشت نامه
عطار » خسرونامه » بخش ۴۸ - نامه نوشتن قیصر بشاه سپاهان
دبیر شاه چون بگرفت خامه
بنام حق مزین کرد نامه