گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

ترا تا پیر گشتی آز بیش است

دلم زین آز تو بسیار ریش است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن

 

بلی از فعل من فضل تو بیش است

اگر بنوازی‌ام بر جای خویش است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

که از تدبیر ما رأی تو بیش است

همه گفتار تو بر جای خویش است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۳ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

به خاکپای او کز دیده بیش است

به دو سوگند من بر جای خویش است

نظامی
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه

 

خوش آوازی بلبل از تو بیش است

که سرمست خوش آوازی خویش است

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

چو هر کس پادشاه ریش خویش است

چو تو شَه را چنین عنبر به ریش است

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

ز هر رنجی که مردم را ز خویش است

تقاضای شکم از جمله بیش است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

از آنت این همه تشویش بیش است

که چندینت غم دیدار خویش است

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹

 

مرا از روی خوبان، قبله پیش است

مسلمانان، ندانم کاین چه کیش است

بزن سنگ، ای ملامت گو، ز هر سو

که ما را چشمهای عقل پیش است

نگنجد جان درون سینه عشق

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲ - گفتار در توحید

 

ازینها هر چه گفتم دان که بیش است

که او خود عاشق و معشوق خویش است

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد

 

ز نقاشیم هر صورت که پیش است

چو من بی خویشم، آنم نقش خویش است

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

قدت کان رفعتش از عرش بیش است

اگر بالا بود بر جای خویش است

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۸ - به خشم رفتن خسرو از پیش شیرین

 

دلی کو بهر کام از یار بیش است

بود عاشق ولی بر کام خویش است

سلیمی جرونی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند

 

چنین آیینه‌ای آنرا که پیش است

اگر خود بین شود برجای خویش است

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون

 

از آتش سوختن از پرده پیش است

که او خود پردهٔ سیمای خویش است

وحشی بافقی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳ - تعریف ملک کشمیر و آب و هوای آن

 

نه تنها بلبل از گل سینه‌ریش است

که گل هم سینه‌چاک رنگ خویش است

قدسی مشهدی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode