گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها

 

چو پای و دست و روی و جسم و جانت

نخواهد ماند گو این هم ممانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او

 

چو بشنیدیم نامش از زبانت

همه جانها بخست از غم چو جانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

چرا می‌آید این رفتن گرانت

که می‌گوید خداوند جهانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی

 

چو رسوائی خود گردد عیانت

بسوزد آتش تشویر جانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۳) حکایت نوشروان عادل

 

اگر اخلاص باشد آن زمانت

بکار آید وگرنه وای جانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۴) سخن گفتن آن مرد در غیبت

 

ولیکن چون نه این ماند نه آنت

بسرّ قدس مشغولست جانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱۱) حکایت سلطان محمود و ایاز

 

که از چه رشک آید در جهانت

جوابی راست خواهم زین میانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر

 

نه کم آمد ز قشر بیضه جانت

نه موی سر فزونست از روانت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۸) حکایت آن زن در حضرت رسالت

 

چو ابلیسی منی آورد جانت

کَی از رحمت بوَد بَر جاودانت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چنین گفت آن عزیزی بادیانت

که تا حق عرضه دادست این امانت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

چو دل پر یاد حق داری زفانت

بود در آخرت هم راه جانت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

به توحید ار گشاید چشم جانت

برآرد بانگ سبحانی زبانت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

کمان گر در زه آید برد جانت

چو زه بر تو کشد ناگه کمانت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقاله الثامنه عشر

 

نمی‌ترسی که از کوی جهانت

تو غافل در ربایند از میانت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقاله التاسعه عشر

 

چو خواهد گشت گلخن بوستانت

چراغی گو درین گلخن بمانت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

جوامردا ازین نبود زیانت

که گویی خواب خوش باد ای جوانت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چو باید بود با او جاودانت

نباید بود بی او یک زمانت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

اگر جانست نام و گر جهانت

جهان بیجان کند در یک زمانت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

بمن گر سر فرود آید چوچوگانت

کنم سر همچو گوی از بهر میدانت

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۰