گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳ - قرص خورشید

 

نگار شوخ شنگ سر و بالا

چرا؟ دایم به کین استی تو با ما

رخ است این،یا قمر، یا قرص خورشید

قد است این، یاالف، یا نخل خرما

ریاض خرمی از پای تا فرق

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۲۱ - طالع فیروز

 

عجب شوری است بر سر دارم امشب

نهال عیش پر بردارم امشب

خلاف سایر شب ها به مینا

شرابی روح پرور دارم امشب

ز دست ساقی شیرین شمایل

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۲۶ - درای کاروان

 

لب لعلت، مرا آرام جان است

دو چشمت، فتنه آخر زمان است

عجب از خال هندوی تو دارم

که او را بر لب کوثر، مکان است

قدت شمشاد، یا سرو روان است

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۲۷ - حلقهٔ چشم

 

قسم جانا! به جان دوستانت

که دارم دوست تر از جسم و جانت

شب و روز از خیال بوی زلفت

شدم لاغرتر از موی میانت

چکد خون دل از چشمم چو یاقوت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۳۰ - آه آتشبار

 

قدت چو سرو و، رخسارت چو ماه است

که بر هر دو، مرا هر دم نگاه است

نباشد سرو را اینگونه رفتار

نه اینسان ماه را بر سر کلاه است

تو با مه مشتبه هرگز نگردی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۶۱ - لوح دل

 

بیاور قاصدا! از یار، کاغذ

ببر از من، سوی دلدار، کاغذ

رسان از من، به آن یار دل آزار

نهان از دیدهٔ اغیار، کاغذ

زبانی کو که ای شوخ دل آرام!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۶ - بنده عشق

 

خوشا عشق و خوشا دارندهٔ عشق

خوشا آن کس که باشد زندهٔ عشق

زقید خود پرستی گشت آزاد

هر آن کس گشت از جان، بندهٔ عشق

نمی ماند نشان ظلمت آنجا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۱ - کشتی امید

 

بیا ای ساقی شیرین شمایل!

به جامی می، غمم بزدای از دل

بده جامی از آن راح رحیقم

که از خاطر کند اندوه زایل

مرا باشد تنی لاغرتر از مو

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۹ - بادهٔ عشق

 

دلم باشد اسیر خوب رویی

نگاری، شوخ و شنگی، تندخویی

سر من در خم چوگان زلفش

بود سرگشته تر گویی ز گویی

چو یاد آید مرا محراب ابروش

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۸ - طرب انگیز

 

خوشا شیراز و خلق باوفایش

خداوندا! نگه دار از بلایش

عبیرآمیز می باشد نسیمش

طرب انگیز می باشد هوایش

خوش آن ساعت که معمار سبک دست

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۷ - باغ کربلا

 

سحرگه عندلیبی در گلستان

همی گفت این سخن با عندلیبان

که ای هم جنسهای من بنالید

چو من، در صحنهٔ گلشن بنالید

از این پس ترک آب و دانه سازید

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸۸ - مرغان چمن

 

«چگونه بنگرم صحن چمن را

که افسردند یاس ویاسمن را»

ز من باد صبا از راه یاری

رسان پیغام مرغان چمن را

بگو در کربلا در خون کشیدند

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹۲ - دشت بلاخیز

 

برادر جان مگر رفته به خوابی!

که زینب را نمی گویی جوابی

برایت درد دل تا کی شمارد

چه خواب است اینکه بیداری ندارد

ولی حق داری ای جان برادر!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۰ - بوی مشک و عنبر

 

صدایی عمه زین طشت زر آید

که جانم از بدن خواهد بر آید

بگو ای عمه! در طشت این سر کیست؟

که از وی بوی مشک و عنبر آید

به لبهایش یزید دون زند چوب

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳ - بنای عدل

 

الا ای پای بند مال دنیا!

که بر رویت در دولت گشاده است

من و تو هر دومان از آب و خاکیم

چه باد است این تو را بر سر فتاده است

تو با دولت اگر بر من کنی فخر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۴ - فضل خداوندی

 

صلوه این نیست ای مرد مصلی!

که گاهی خم شوی گاهی شوی راست

نمازت را حضور قلب باید

نماز بی حضور قلب بیجاست

تو خود گویی ستون دین نماز است

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۳۶ - غم بیهوده

 

اگر صد سال در این دار فانی

بمانی، عاقبت بایست مردن

چو می دانی که باید عاقبت مرد

چه حاصل، از غم بیهوده خوردن

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۴۱ - دل تنگ

 

جهان ماند به خم رنگ ریزان

که هر ساعت از او رنگی بر آید

حذر کن از دل آزاری مبادا

که آهی از دل تنگی بر آید

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۴۵ - خدا داند

 

کسی را گر به بینی درخرابات

مگو این زاهد و پرهیزگار است

وگر خمار را بینی به مسجد

مگو این فاسق است و باده خوار است

تو را از باطن مردم خبر نیست

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۶۱ - محبوب القلوب

 

دلا تا سیم و زر داری به کیسه

میان خلق، محبوب القلوبی

چو خالی کیسه ات شد از زر و سیم

به چشم خلق، سرتاپا عیوبی

ترکی شیرازی
 
 
۱
۲