گنجور

 
ترکی شیرازی

سحرگه عندلیبی در گلستان

همی گفت این سخن با عندلیبان

که ای هم جنسهای من بنالید

چو من، در صحنهٔ گلشن بنالید

از این پس ترک آب و دانه سازید

چو جغدان، جای در ویرانه سازید

که شد در کربلا سبط پیمبر

قتیل از نیزه و شمشیر و خنجر

ستمکاران شام و کوفه با هم

به روز عاشر ماه محرم

در اول آب بر رویش ببستند

دل اهل و عیالش را شکستند

در آخر دست بی رحمی گشودند

چگویم تیر بارانش نمودند

به مقتل از قفایش سر بریدند

تن او را به خاک وخون کشیدند

میان آفتاب گرم سوزان

تنش افکنده اند آن تیره روزان

شما نوشید آب از جویباران

حسین آتش به جان با جمع یاران

شما هم چشم از گلشن بپوشید

دگر آب زلال از جو، ننوشید

شما پا بر فراز گل نهاده

تن عباس بی دست اوفتاده

شما بر شاخهٔ گل نغمه خوانید

به خون آغشتن اکبر ندانید

شما در باغ و بستان خرم وشاد

به خون غلطیده قاسم شاخ شمشاد

شما با جفت خود خندان و مسرور

حسین از اهل بیت خود شده دور

شما درسایهٔ سرو آرمیده

قد زینب ز بار غم خمیده

شما در دامن گلشن فرحناک

گلوی اصغر از تیر ستم چاک

شما با یک دگر همراز و دمساز

به هم یاور، هم آهنگ و، هم آواز

یتیمان حسین از غم پریشان

پراکنده به صحرا و بیابان

کشیده آهشان بر مه زبانه

ز ضرب سیلی و، وز تازیانه

شما بر شاخه های گل نواخوان

سکینه باشد از غم زار وگریان

شما بر شاخه های گل نشسته

رقیه خار در پایش شکسته

شما زین شاخ بر آن شاخ جسته

پریشان عابدین با دست بسته

چرا در طرف باغ و لاله زارید

ز گلشن روی برصحرا گذارید

پس از این واقعه دیگر مخوانید

در این باغ و در این گلشن نمانید

که صیادان زشت کوفه و شام

سیه رویان بدتر از ددودام

به باغ کربلا آتش فکندند

نهال و سرو، و گل از بیخ کندند

میان بلبلان کربلایی

فکندند عاقبت سنگ جدایی

ز چوب کینه پرهاشان شکستند

به بند و ریسمانشان سخت بستند

به شام از کربلاشان زار بردند

میان کوچه و بازار بردند

شما ای بلبلان زین باغ و گلشن

به دشت کربلا سازید مسکن

به سوی کوفه بال و پرگشائید

حسین را از وفا یاری نمائید

ز پر سازید او را سایه بانی

کنید از بهر او مرثیه خوانی

پس از قتل حسین گوگل مبادا

به گلشن سوسن و سنبل مبادا

تو هم « ترکی » نی از بلبلی کم

بیا با بلبلان می باش همدم

تو هستی بلبل گلزار شیراز

به بلبل های دیگر شو هم آواز

تو هم با بلبلان، تا می توانی

به عشق کربلا کن نغمه خوانی

به زخمان حسین از چشم پر نم

بنه از اشک شور خویش مرهم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode