گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۱۸ - سال از حقیقت کاینات

 

ای پژوهندهٔ حقایق کن

نفسی رخ درین دقایق کن

هر چه پرسم ترا بهانه مجوی

پیش من کج نشین و راست بگوی

این جهانی که اندوریی تو

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۹ - در صفت علم

 

علم بالست مرغ جانت را

بر سپهر او برد روانت را

علم دل را به جای جان باشد

سر بی‌علم بدگمان باشد

دل بی‌علم چشم بی‌نورست

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۰ - در مضمون این کتاب

 

نامهٔ اولیاست این نامه

مبر این را به شهر هنگامه

اندرین نامه بدیع سرشت

ره دوزخ پدید و راه بهشت

سخن مبدا و معاش و معاد

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۱ - در قسمت کتاب

 

دوش کردم به خرمی عزمی

که بدین جام نو کنم بزمی

دل چو در خانه مست شد زین می

رخ به صحرا نهاد و من در پی

بنشستیم چون به دشت آمد

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۲ - دور اول در مبدا آفرینش

 

روز شد، ای حکیم،از آن منزل

خبری ده که چون گذشت این دل

خود ازین آمدن مراد چه بود؟

سر این هجر و این بعاد چه بود؟

مگر آغاز کار دریابیم

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۳ - در ترتیب ظهور موالید ثلاثه اول در صفت معدن

 

جرم خورشید گرد پیکر خاک

مدتی چون بگشت با افلاک

آب و خاکش ز عکس تافته شد

تبش اندر دو گانه یافته شد

متصاعد شد از میان دو بخار

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۴ - در تکوین نباتات و اشجار

 

وین چهار آخشیج را به درست

چون پدید آمد امتزاجی رست

نفس روینده رام ایشان شد

جنبش راست کار ایشان شد

شغل این نفس را به طبعی راست

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۵ - در ظهور حیوان

 

باز چون در مزاج این ارکان

متضاعف شد اعتدال و توان

قوت و حس و جنبش به مراد

مدد روح رستنیها داد

جسم چون زین دو روح یاری یافت

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۶ - در وجود نوع انسان

 

امتزاج این دو روح را با هم

چونکه در اعتدال شد محکم

نفس دانا بدان تعلق ساخت

سایهٔ نور چون بدان انداخت

نوع انسان از آن میان برخاست

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۷ - در جلوات حال شخص بعد از ولادت

 

باشدش کار از اول پایه

طلب شیر و جستن دایه

گه به دوشش کشند و گاه به مهد

گاه صبرش دهند و گاهی شهد

چون ز گهواره در کنار آید

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۸ - صفت تاثیر اجرام سماوی در عالم کون و فساد

 

چیست گیتی؟ سرای محنت و غم

زحمت او فزون و راحت کم

تا شب آخرین و روز نخست

فلک اندر کمین محنت تست

سیر افلاک را مدان به عبث

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۹ - در آثار علوی

 

میکشد چرخ ازین زمین و بحار

به تف مهر گونه گونه بخار

بر هوا چون بخار زور کند

جنبش و اضطراب و شور کند

کند آنکس که داد دانش داد

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۰ - در خواص نفس قدسی و دلایل حرکات و علامات اجزای بدن

 

نفس نطقیست، بی‌زبان گویاست

این بداند کسی که او جویاست

در بصر نور و در زبان گفتار

در دهن زوق و در قدم رفتار

قوت سمع و لمس و بوییدن

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۱ - در شرف بنیت انسان به صورت و معنی بر دیگر مخلوقات

 

چون شوی آنچنان که میبایی

چون تو با خویشتن نمییی؟

نظری کن درین معانی تو

تا مگر خویش را بدانی تو

کز برای چه کارت آوردند؟

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۲ - ذبابهٔ این فصل در سری چند مرموز

 

گر بپرسد کسی که: هر دو جهان

گفته‌ای کندر آدمیست نهان

برشمردی از آن نشانی چند

کردی از هر یکی بیانی چند

باز چندان هزار داروی و زهر

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۳ - دوم در کیفیت معاش جمهور و درآن چند بند سخنست اول در معاش اهل دنیا

 

نوبهارست و روز عیش امروز

بهل این اضطراب و طیش امروز

وقت یاریست، دوستان دستی

جای رحمست بر چنان مستی

گر چه جای غمست، غم نخوریم

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۴ - در نصیحت ملوک به عدل

 

ایکه بر تخت مملکت شاهی

عدل کن، گر ز ایزد آگاهی

عدل چون گشت با خلافت یار

نهلند از خلاف و ظلم آثار

عدل باید خلیفه را، پس حکم

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۵ - حکایت

 

رفت کسری ز خط شهر به دشت

با سواران ز هر طرف میگشت

گلشنی دید تازه و خندان

تر و نازک چو خط دلبندان

پر ز نارنج و نار باغی خوش

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۶ - در باب ظلمه و ظلم

 

ظلمت ظلم تیره دارد راه

عدل باید جناح و قلب سپاه

خانهٔ ظالمان نه دیر، که زود

به فضیحت خراب خواهد بود

دود دل خانه سوز ظالم بس

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۷ - در ملازمت پادشاه و شرایط بندگی

 

ای پسر، چون ملازم شاهی

نتوان بود غافل و ساهی

بخش کن روز خویش و شب را نیز

مگذران بر فسوس عمر عزیز

شب سه ساعت به امر حق کن صرف

[...]

اوحدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۹
sunny dark_mode