ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
یادم آمد که با «سنائی» من
گفتهامپیشاز این به خواب سخن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۸ - گفتار چهارم در صفت استاد گوید
ذوفنون پیش مردم یک فن
خوار باشد به وقت عرض سخن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۱ - در فضیلت شاگردی کردن
زبن اثرها که برشمردم من
راست گردد مزاج و مغز و بدن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
گوید این را بخوان و حاضر کن
کزتو پرسم همی سخن به سخن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۴ - در وصف باغچهٔ بهار و شرح حال او در خانه
موسم نوبهار خانهٔ من
هست از انبوه گل یکی گلشن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۶ - خطاب به نزدیکان شاه
کای خداوند قادر ذوالمن
ریشه ظلم را ز بیخ بکن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۸ - داستان رفیق بیوجدان
وین وجودِ لطیف یعنی زن
تا به کی زندگی کند به کفن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۹ - در اخلاق و نفوس زنان
حامی آزموده باشد زن
هست ناآزموده را دشمن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۴ - در مسافرت کردن شوهر و سپردن خانه و زن خود بهدست رفیق بدگوهر
گفت بار نخست کاینجا من
آمدم میهمان به همره زن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان
یا نرفت از پی رسالت من
یا ندادند رخصت رفتن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۶ - حبس شدن مدیر ناهید در اتاق بهار
روز دیگر ز تنگی مسکن
گشت ناهید همطویلهٔ من
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۷ - شمهای از تاریخ خراسان
و آذرخوره شد به پارس مکین
در نشابور آذر برزبن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۳ - سیل در اصفهان
بر سر موجهاش چین و شکن
حلقه حلقه چو غیبهٔ جوشن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
هرچه باشد به قعر آب، لجن
بر سر آبدان کند مسکن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی
عیب از اینهاست کاین خرابه وطن
نشود عدل و داد را مسکن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۲ - شرح تفتیش کردن مأمورین دولت در راه
همه با هم مخالف و دشمن
روی هم رفته دشمنان وطن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۳ - شرح ملاقات آیرم رئیس شهربانی
فکر کن تا به روزگار کهن
دین ظلمیت بوده برگردن؟
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۵ - ملاقات دوم با آیرم
همه تغییر داده نام و نشان
هر یکی گشته مهتری ذیشأن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۳ - در صفت زن خوب
راستی کفش پای این سرهزن
به از آن مرد ابله کودن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۴ - صفت زن بد
خاندانش مقدس و مومن
شوی برنا و خود کثرالسن