ز اوستادی کهن بگیر سراغ
سی چهل سال خورده دود چراغ
همه کرده به خبرگیاش قبول
سخنش حق و کردهاش مقبول
یافته اختصاص در هنرش
وبژه گشته ز قوّت نظرش
سر حاجت بسای در پایش
اوستادش بخوان و مولایش
تا ز شاگردیش بگیری یاد
آنچه او یاد دارد از استاد
خویش را آزمون کن از آغاز
که چه علمی به طبعت آید ساز
عاشقانه به کار داخل شو
پی آن علم گیر و کامل شو
هر تنی را شعاری آماده است
هرکسی بهرکاری آماده است
هر دلی را ز نور کل قبسی است
وز نیاکانش مرده ریگ بسی است
وز محیط است دمبدم خورشش
هم اثرها بود ز پرورشش
باشد آغوش مام و پستانش
طفل را اولین دبستانش
زبن اثرها که برشمردم من
راست گردد مزاج و مغز و بدن
بر تو زینها مدام تلقین است
سرنوشتی که گفتهاند اینست
گرتو همدوش سرنوشت شوی
مرگ نادیده در بهشت شوی
ور گرفتی ز سرنوشت گریز
در سرت هردمی است رستاخیز
شوی آشفتهحال و هیچ مدان
همچو آن مرد مرده در همدان
مثل است این که آهنی ناچیز
بیمربی نگشت خنجرتیز
این سخن را تفکری باید
تا نگویی که ژاژ میخاید
علم در دفتر است و من هشیار
خود بخوانم به اوستاد چه کار
علم از آغاز قطرهای بوده است
کش خداوند وحی فرموده است
سال تا سال برده مردم رنج
تا که آن قطره چار گشته و پنج
قرنها باز خلق رنج کشید
تا که آن قطرهها به جرعه رسید
هم بر این حال روزگاری گشت
تا که آن جرعه چشمهساری گشت
هرکس آمد بر آن فزود نمی
تا شد آن چشمه بر مثال یمی
علم، دریای ژرف گوهر زاست
دل استاد ظرف آن دریاست
هست دفتر، نگاری از دریا
نقشهٔ نیمه کاری از دریا
تو که در نقشه بحر را نگری
دان کز اعماق بحر بیخبری
تو چه دانی جزایر او را
جای مرجان و کان و لولو را
تجربتها که ناخدا دارد
نقشه از آن خبر کجا دارد
تو چه دانی کجا گذرگاهست
یا کدامین طریق کوتاهست
همه را اوستاد دارد یاد
زآن که او هم شنیده از استاد
یک ز دیگر گرفته علم و عمل
همچنین تا معلم اول
آنچه خودگیریاش به سالی یاد
در دمی یادگیری از استاد
زان که گنجینهٔ هنر سینه است
وین زبان چون کلید گنجینه است
از شنیدن به شهر علم درآی
قفل گنجینه با کلید گشای
کز دهان و لب شکرخایان
دانش آموختند دانایان
علم از استاد یادگیر نخست
پس وٍرٍستاد و تجربت با تست
تجربت کن تو نیز چون دگران
فصلهایی دگر فزای بران
دانش آموز تا بلند شوی
سود یابی و سودمند شوی
هر که یک فن به نیکویی داند
در جهان هیچ درنمیماند
وان که او جملهٔ فنون آموخت
عمر خود را به رایگان فروخت
که یک آلوچهٔ رسیده تمام
به ز صد سیب نارسیدهٔ خام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، سخن از اهمیت یادگیری و آموزش از استاد و تجربهاندوزی است. نویسنده به این نکته اشاره میکند که فرد باید در آغاز، خود را آزمون کند تا ببیند چه علمی با طبیعت او سازگار است. او تأکید میکند که بدون تلاش و عشق به یادگیری، نمیتوان به موفقیت رسید. همچنین اشاره میشود که هر فردی باید در زمینهای خاص تخصص پیدا کند و از تجارب دیگران بهرهبرداری کند. علم به گونهای قطرهای شروع میشود و به تدریج به دریاهای عمیق دانش تبدیل میشود. در نهایت، نکتهای کلیدی مطرح میشود که فردی که همگی فنون را میآموزد، عمر خود را به هدر میدهد و بهتر است روی یادگیری یک هنر متمرکز شود.
هوش مصنوعی: از یک استاد باتجربه که سی یا چهل سال در تلاش و کوشش شبانهروزی بوده، کمک و راهنمایی بگیر.
هوش مصنوعی: همه افراد به خاطر مهارت و دانش او، سخنانش را قبول دارند و عملش مورد پذیرش قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: او در هنر خود به حدی پیشرفت کرده که به دستاوردهای خاصی رسیده و تحت تأثیر قدرت دید و نظرش منحصر به فرد شده است.
هوش مصنوعی: برای طلب نیاز خود، پیش استادش برو و به مولایش مراجعه کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از شاگردی او بهرهمند شوی و آنچه را که او از استادش آموخته است، یاد بگیری.
هوش مصنوعی: خودت را از ابتدا امتحان کن تا ببینی چه دانشی به طبع و ذات تو میخورد.
هوش مصنوعی: با عشق و شور وارد کار شو و به دنبال دانش باش تا به کمال برسی.
هوش مصنوعی: هر فردی برای انجام کاری خاص آماده شده و هر کسی برای وظیفهاش آمادگی دارد.
هوش مصنوعی: هر قلبی از روشنایی خاصی برخوردار است و در آن آثار و یادگارهای اجدادش به صورت خاطرات و تجربیات برجا مانده است.
هوش مصنوعی: هر لحظه از محیط اطراف تأثیر میگیرد و نشانههایی از پرورش آن محیط در وجودش نمایان میشود.
هوش مصنوعی: آغوش مادر و شیر او، نخستین مکان آموزش و پرورش کودک به شمار میرود.
هوش مصنوعی: از تأثیرهایی که نام بردم، حالت و عقل و جسم انسان به خوبی شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: مدام بر تو تأکید میشود که سرنوشتت اینگونه است.
هوش مصنوعی: اگر با سرنوشت همراه شوی، حتی مرگ را نیز در بهشت و بهراحتی میتوانی نادیده بگیری.
هوش مصنوعی: اگر از سرنوشت فرار کنی، در درونت همیشه یک نوید آغاز دوباره وجود دارد.
هوش مصنوعی: آشفته و نابسامان نشو، مانند آن مردهای که در همدان است.
هوش مصنوعی: انسان هم بدون آموزش و تربیت به هیچ جا نمیرسد، مانند آهنی که بدون دستیاری نمیتواند به یک خنجر تیز تبدیل شود.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی حرفی را بیان کنی، باید قبل از آن خوب فکر کنی، تا فقط کلمات بیمورد را به زبان نیاوری.
هوش مصنوعی: علم در کاغذ و کتاب جا دارد، اما من که هوشیارم، نیازی به استاد ندارم و خود میتوانم به دانشم دست یابم.
هوش مصنوعی: علم از ابتدا مانند یک قطره کوچک بوده است که خداوند به تدریج آن را از طریق وحی به انسانها منتقل کرده است.
هوش مصنوعی: سالها میگذرد و مردم در زحمت و درد به سر میبرند تا اینکه آن قطرهی امید، به اندازهی چهار یا پنج میرسد.
هوش مصنوعی: قرنها مردم از سختیها و مشکلات رنج بردند تا اینکه بالاخره آن اندک خوشیها و لذتها به دست آمد.
هوش مصنوعی: برای مدتی طولانی، وضعیت به همین شکل ادامه داشت تا اینکه آن قطره به آب چشمه تبدیل شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به آنجا نزدیکتر میشود، نور بیشتری دریافت میکند. آن چشمه نیز به مانند یک یم، زیبایی و نور خود را افزایش میدهد.
هوش مصنوعی: علم مانند دریای عمیق و پر از گوهر و ارزش است، و دل استاد به عنوان ظرفی برای نگهداری آن علم به شمار میآید.
هوش مصنوعی: دفتری وجود دارد که تصویری از دریا را نشان میدهد و این تصویر، ناتمام و ناقص است.
هوش مصنوعی: تو که در حال بررسی دریا هستی، باید بدان که از عمق و اسرار دریا بیخبر هستی.
هوش مصنوعی: تو چه میدانی که جزایر او پر از مرجان و مکانهای گرانبهایی چون مروارید هستند؟
هوش مصنوعی: تجربهها و شناختها مانند ناوخی که نقشهای از مسیر دارد، خبر از مقصد و راه را در اختیار دارند.
هوش مصنوعی: تو نمیدانی که کجای راه است یا کدام مسیر کوتاهتر است.
هوش مصنوعی: همه افراد معلم و استاد دارند زیرا آنها نیز از استاد خود آموختهاند.
هوش مصنوعی: یکی از دیگری علم و عمل را گرفته، همانطور که معلم اول این کار را انجام میدهد.
هوش مصنوعی: آنچه خودت بهسختی و با گذشت زمان یاد میگیری، میتوانی در یک لحظه از استاد بیاموزی.
هوش مصنوعی: زیرا هنر در درون انسان نهفته است و زبان مانند کلیدی است که میتواند به این گنجینه دسترسی پیدا کند.
هوش مصنوعی: از شنیدن سخنانی درباره علم و دانش به دنیای علم و دانش وارد شو و قفل گنجینههای آن را با کلید علم باز کن.
هوش مصنوعی: دانایان از شیرینی گفتار و لبهای افرادی با کلام جذاب و دلنشین، علم و دانش را فراگرفتهاند.
هوش مصنوعی: ابتدا باید از استاد علم بیاموزی، سپس با تجربه خود آن را در عمل به کار بگیری.
هوش مصنوعی: تجربه کن تو هم مانند دیگران، فصلهای جدیدی را به زندگیات اضافه کن.
هوش مصنوعی: هر شاگردی باید تلاش کند و به دنبال یادگیری باشد تا بتواند پیشرفت کند و به دیگران نیز فایده برساند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در یک هنر یا مهارت خاص به خوبی تسلط پیدا کند، در زندگیاش هرگز بیفایده و بیهدف نخواهد بود و همواره برایش فرصتی برای پیشرفت و موفقیت وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی که تمام هنرها و مهارتها را آموخته، عمر خود را بیفایده و به بطالت گذرانده است.
هوش مصنوعی: یک آلوچهٔ رسیده و خوشمزه به اندازهٔ بیش از صد سیب نارس و خام ارزش دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.