این جوان داشت خانمی مقبول
بود خانم از این رویه ملول
چون کهاعصاب زن دقیقتر است
حس پنهانیش رقیقتر است
بیند از پیش چیزهایی را
آفتی، رنجی، ابتلایی را
پیرو امن و حفظ آرامی است
خصمبینظمی و بیاندامی است
هست بالطبع زن محافظه کار
می کند از اصول تازه فرار
هست اعصاب زن لطیف و رقیق
می گریزد ز بحث و ازتحقیق
حس نمایدکه در رحم فرزند
شود ازحفظ نظم نیرومند
خصم افکار تازهاند زنان
منکرکار تازهاند زنان
زن به هر چیز تازه بندد دل
لیک گردد ز فکر تازه کسل
ترسد این نازموده فکر نوین
نبود سودمند بهر جنین
حامی آزموده باشد زن
هست ناآزموده را دشمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.