گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۴

 

چون گسی کردمت بدستک خویش

گنه خویش بر تو افگندم

خانه از روی تو تهی کردم

دیده از خون دل بیاگندم

عجب آید مرا ز کردهٔ خویش

[...]

رودکی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۰ - فی الشکایه

 

که بر او زبور سخن بندم

دل در این بند بود یک چندم

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۶ - خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین

 

من بر این کار و بار می‌خندم

دل در این روزگار چون بندم

سنایی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

شد سه سال این زمان که در بندم

روی شه دیده دید و خرسندم

نظامی
 

باباافضل کاشانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴

 

بگسلم از تو، با که پیوندم؟

از تو گر بگسلم به خود خندم

بخت بیدار یاور من شد

ناگهان زی در تو افکندم

بندها بود بر من، اکنون شد

[...]

باباافضل کاشانی
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۲

 

شب چو عقد نماز می‌بندم

چه خورد بامداد فرزندم

سعدی
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۴ - در سبب نظم این مثنوی و گفتگوی شاعر با شب

 

گفت: «من بی غرض میان بندم

که به خیر است قطع و پیوندم»

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷۶

 

دل ز مهر تو در که پیوندم؟

دل ز مهرت کجا کند بندم؟

بس که دل می دری و می دوزی

یک دل است و هزار پیوندم

پیش ازینم دلی و دردی بود

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۴ - در حسب حال خود گوید

 

سایه بر مال کس نیفگندم

مالش کس نکرد در بندم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۴ - حکایت

 

عقد آن جوهری که میبندم

جز به نام رسول نپسندم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۷ - درنکوهش فقهای دون

 

بت آن خیمه گر چه یک چندم

کرد چون میخ خیمه پابندم

اوحدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه

 

چون نظر بر برادر افکندم

خبر از خود نماند یک چندم

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode