گنجور

عراقی » عشاق‌نامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - در مدح صاحب دیوان

 

عدلش آراسته جهان چو ارم

هم به انصاف و هم به جود و کرم

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۲ - در بیان آنکه کارهای دنیا همه بازی است و در آن کارها هیچ فائده و حاصلی نیست. همچنانکه کودکان یکی پادشاه شود و یکی وزیر و یکی سرهنگ و یکی امیر و بعضی لشکر. بدان هیچ قلعه و ولایتی حاصل نشود. اینهمه عمر ضایع کردن باشد در بی فائدگی. چون پیر شوند و بزرگ از آن پشیمان گردند و گویند که چرا عوض بازی علم و ادب نیاموختیم. سب جهل خواری و بینوائی میکشیم. اکنون عمر دنیا را حالت طفلی دان، و شهوات و شاهدان و جاه و مال را آن بازی دان که در آن حاصلی نیست جز پشیمانی. و آخرت را حالت پیری دان که بر تو مکشوف میشود که آنچه شیرین مینمود تلخ بود، و آنچه جاه چاه، و آنچه خوب زشت، الی مالانهایه. چنانکه حق تعالی میفرماید انما الدنیا لعب و لهو و زینة. زینت از آن میفرماید که ذاتش از خود خوب نیست بتزیین خوب مینماید. و در سورۀ دیگر میفرماید که زین للناس حب الشهوات. مزین نمود شهوات خود را بخلق همچون مس زراندود و یا چون عجوزۀ آراسته بظاهر خوب و بباطن زشت، خویش دروغ و زشتیش راست چنانکه قلب

 

چرب و شیرین ز خوان او نخورم

دست را سوی کاسه اش نبرم

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۹ - در بیان آن که هر روز مصطفی علیه السلام وقت غروب با صحابه بیرون شهر رفتی و روی سوی یمن کردی و فرمودی که «انی لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن» و با آن بو عشقبازی‌ها کردی و وجد و حالت نمودی و از خوشی آن بی‌هوش گشتی و سر بر زانوی یکی از صحابه نهادی و در خواب رفتی. باقی را دستوری نیست گفتن «و العاقل یکفیه الاشارة»؛ «در خانه اگر کس است یک حرف بس است». و در تقریر آن که جنید رحمة اللّه علیه در خلوت از حق تعالی مقامی می‌طلبید، جوابش دادند که آن مقام به صد چله حاصل نشود، لیکن برو در فلان شهر پیش احمد زندیق تا این مقصد از او میسر شود. برخاست و عزم آن شهر کرد. چون برسید دلش نمی‌داد که احمد زندیق گوید. می‌پرسید که احمد صدیق در این شهر کجا می‌باشد؟ ماه‌ها سرگردان گشت نشان او نیافت. آخر الامر چون عاجز شد احمد زندیق گفت، نشانش دادند. چون پیش او رفت احمد به وی گفت که از آن زمان که از شهر خود به طلب من بیرون آمدی از همه احوال تو خبر دارم چندانکه اندیشیدم که با تو چه‌گویم لایق حال تو؛ در خود سخنی نیافتم زیرا سخن من عظیم بلند است لیکن طریق آن است که پیش تو برخیزم و چرخی بزنم تا تو در روی من نظر کنی و مرادت حاصل شود.

 

کرد با من حواله‌ات ز کرم

تا ترا من بدان مقام برم

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۰ - در بیان آنکه سرّ به نااهل نشاید گفتن که او را زیان دارد. زیرا هر سخن را سرّی است و هر سرّی را سرّی دیگر هرکه سخن را داند و سر سخن را نداند ناچار کژ رود و باز سر پیش سر سر همچون سخن است، کسی که سر سر را نداند شنیدن سر زیانش دارد از این سبب موسی علیه‌السلام آن شخصی را که از حضرتش زبان و حوش و طیور التماس می‌کرد منع می‌فرمود و می‌گفت سلیمانی باید که از دانش زبان مرغان زیان نکند، در حق تو دانستن آن زهر قاتل است. باز وی لابه می‌کرد و موسی منع می‌فرمود تا سؤال و جواب از حد گذشت. آخرالامر گفت «ای موسی اگر همه نباشد باری زبان خروس و سگ که در خانه و بر درند بیاموز تا محروم نروم.» موسی زیان آنرا در آن آموختن مشاهده می‌فرمود، چندانکه منعش می‌کرد ممکن نمی‌شد و پند موسی را قبول نمی‌کرد، تا عاقبت آندو زبانرا به وی آموخت و فرمود که «یقین دان که از دانش این زیانمند خواهی شدن.»

 

کار تو رحمت است و لطف و کرم

سخنم گوش کن ز بنده مرم

سلطان ولد
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در نعت خلیفه سوم

 

مأمن خلق بود همچو حرم

ذاتش آراسته به خلق و کرم

همام تبریزی
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در نعت خلیفه سوم

 

سخنش همچو خلق بودی نرم

کرمش بر زبان فکندی شرم

همام تبریزی
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۴ - در سبب نظم این مثنوی و گفتگوی شاعر با شب

 

بزم شاه جهان خوش و خرم

صحن بستان‌سرا چو باغ ارم

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۵ - بردن باد صبا پیام شب را از برای روز و آغاز پیکاره

 

هر شب از فتنهٔ تو تیره‌ترم

چند داری چو روز خیره‌سرم‌؟

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۰ - پاسخ روز

 

غیرت آن سگان بی‌آزَرم

بر دلم زد‌، شدم چو آتش گرم

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۶ - پاسخ روز یا خورشید

 

من که پیش تو خرد و مختصرم

چندبار از جهان بزرگترم

حکیم نزاری
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۴ - در حسب حال خود گوید

 

دامنم زان فتوح گرما گرم

داشت از آستین مریم شرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۵ - در تخلص به اسم خواجه غیاث‌الدین

 

در دلیری، اگر چه گشتم گرم

ورقم پر عرق شدست از شرم

اوحدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode